نریمان پناهی
ای که شیب الخضیب افتادی - حاج نریمان پناهی
ای که شیب الخضیب افتادی ای که خد التریب افتادی
خواهرت زود تر بمیرد ای کاش تا نبیند غریب افتادی
پیش چشمای خون بار من هی بلند میشی و میفتی
کاش میشد لااقل درداتو به منِ خون جگر میگفتی
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب
پیکرت زخمی و مجروحه زیر یک هجمه از شمشیری
قتلگاهت شلوغ انگار نداره گریه هام تاثیری
لشکری رو سرت ریختن تا بشه جسم شریفت پا مال
همه انگاری میخوان سهمی داشته باشن ازت تو گودال
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب
یه نفس مونده تا که داداش غم عالم تو قلبم جا شه
داره میاد به سمت گودال خنجری کهنه تو دستاشه
از نگاهش غضب میباره پا رو عرش خدا میذاره
خودمو میزنم تا پاشو از روی صورتت برداره
سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب
نظرات