قسمت۱۱ رمان گذشته زیباست(رمان انیمه ای)
ساناکو::
از قصر اومدم بیرون و به طرف مخفیگاه شون راه افتادم خودم می دونم تنهایی از پسش برنمیام ولی لااقل تا حدی باهاش می جنگم که یکیمون بمیره ولی فکر نمی کنم کسی ازم انتظار هم داشته باشه تو این وضعیت رو تخت دراز بکشم و استراحت کنم!
...
نظرات (۴)