طُرومیبینم؛
گفتمت شاعر پروانه سرایی در دل تنهاییم
گفتی اما نافتم چون گشتمت اندر دل صحراییم
گفتمت بوسه زنم بر روح تو، خوبت کنم
گفتی اما دل نبندم، فارغ از عشاقیم
گفتمت چون بینمت با دیگری دل خون شوم
گفتی اما دل مرنجان بیخودی، معشوقهی دنیاییم
گفتمت دوستت بدارم هر شبِ رسواییم
گفتی اما نشنوم من، از تیرهی رهاییم
گفتمت چون ننگری من آسمانی میشوم
گفتی اما ننگرم چون نیستی اندر شب شیداییم
پ.ن: بنده قصد هیچ اهانتی به اهل ادب ندارم و ادعای شاعری بر من نیاید:خنده:
با کلی نواقصاته قطعااا فقط دلی نوشتم همیننننن:خنده::)
از خودمه~
نظرات (۳۵۲)