دیوانه..
امروز هم زود گذشت هم دیر
انگار تو یه ثانیه ساعت ها بارها رد شدن
ولی یه ساعت حتی نتونست یه ثانیه هم توی خودش جا بده..
کلن روز کج و معوجی بود.
و بقدری حوصلم سر رفته بود(کمی تا نسبتی هم خسته بودم)
تو همین حال و هوا بودم که دلم خواست میکس بزنم
هیچ سکانسیم نداشتم از شانسم بود یا قسمت
تو خودِ پوشهی اینشاتم از گوکدو چندتا تیکه مونده بود
اما تا یه کوچولو زدم حسش پرید..
به دنگ و فنگش نمی ارزید#خنده
ولی میشه با سی ثانیه هم لذت برد،نه؟ಡ ͜ ʖ ಡ
نظرات (۴۰)