Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

کپشن... اگه دوست داشتید بخونید =)

۰ نظر گزارش تخلف
Sana هیچوقت کسایی ک توی سختیام کنارم بودن و نبودن رو فراموش نمیکنم!=)

داستانی کوتاه))
.....
چند وقت قبل بود که یه مهمون سرزده اومد در اتاقمو باز کرد.. گویا از من خوشش آمد او ساعت ها و روزها کنارم بود همه جا همراه من بود..... همه جا حضورش حس میشد.... اما من ...

نظرات

در حال حاضر امکان درج نظر برای این ویدیو غیرفعال است.

توضیحات

کپشن... اگه دوست داشتید بخونید =)

۱۵ لایک
۰ نظر

داستانی کوتاه))
.....
چند وقت قبل بود که یه مهمون سرزده اومد در اتاقمو باز کرد.. گویا از من خوشش آمد او ساعت ها و روزها کنارم بود همه جا همراه من بود..... همه جا حضورش حس میشد.... اما من توجهی نکردم... بی اهمیتی کردم و.... او ناگهان عصبی شد... آنچنان عصبی که مرا در آغوش خود گرفت مرا رها نکرد..... آنچنان محکم که مرا ضعیف و درمانده کرده بود.. دردهای بی پایان و مرهم های طولانی و قوی عصبانیتش را نخواباند..... او از من متنفر شده بود...به دنبال انتقام بود انتقامی سخت.... کم کم داشت به خواسته اش می‌رسید.... نابودم کرد ناتوانم کرد توان راه رفتن و حتی نفس کشیدن را ازم گرفت...روزهایی که او به دنبال انتقام سخت بود و من درحال جان دادن....دستگاه ها از عصبانیتش به صدا در می امدند و من از درد به خود می‌پیچیدم..و سپس به خوابی طولانی فرد میرفتم..... که هر بار بعد بیدار شدن آرزویم... ببخشش آن مهمان بود رفتن آن مهمان بود...و یا رفتن خودم بود.... اما بعد از مدت ها جنگ و خونریزی و درد و نفرت..... من توانستم شکستش بدهم آن هم به یک دلیل بود. چون میخواستم برای یکبار هم شده انتقام را از آن مهمان عوضی و بی‌رحم گرفته باشم.......
اما حالا دوباره او برگشته است و این بار با عصبانیت بیشتر با بی رحمی بیشتر... من در برابرش تسلیمم.... زیرا این دفعه دیگر ذوق و شوقی برای انتقام ندارم..
و همین طور نور امیدی هم برای شکست آن ندارم..=)

بقیه او را ترسناک تر می‌بینند با اسم وحشتناک... اما برای من او یک مهمان بود که به اون توجهی نکردم و او کم کم تبدیل به قاتل من شد =)) قاتلم من را ببخش...