فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 63

۲ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

یهو کاملا تصادفی شونه هامون خورد به هم و باعث شد خنده هامون قطع بشه و به هم خیره بشیم .
کی انقد به هم نزدیک شده بودیم ؟
هم احساسی و هم .... فیزیکی ....
چشماش آروم رفت سمت لبام و زمزمه کرد _ یه چیزی رو صورتته .
آروم با استرس خندیدم _ وای واقعا ؟ چقد دست و پا چلفتیم من . کجاس ؟ بگو پاکش کنم .
دستمو بردم سمت صورتم تا پاکش کنم ولی جونگ کوک دستمو گرفت و پایین برد .
اون لحظه فقط داشتم خودمو بخاطر خوردن اون بستنی لعنتی سرزنش میکردم .
جونگ کوک _ بزار من پاکش کنم .
قبل اینکه بتونم جوابشو بدم خم شد و لباشو گذاشت رو لبام .
شوکه شده بودم و نفسم بند اومده بود .
نرمی لباشو رو لبام حس میکردم . بوسه انقد آروم بود که ثانیه به ثانیه منو به خودش جذب کرد . آروم آروم چشامو بستم و همراهیش کردم ... دوباره و دوباره .
عادیه انقد ضربان قلبم بالا رفته ؟ نکنه دارم سکته میکنم ؟؟
این بوسه با اولین بوسمون فرق داشت . چرا ؟ ... چرا انقد حسش فرق داشت ؟
انقد خنگ نبودم که نفهمم ضربان قلب بالام بخاطر چیه ولی ... نمیخواستم بفهمم . نمیخواستم قبول کنم که دیگه جونگ کوک رو به چشم یه غریبه نمیدیدم .
هنوز نه ...
وقتی بوسه رو قطع کردیم چشامو نمیتونستم باز کنم . لپام داغ شده بودن و مطمعن بودم قرمزن .
ولی اتفاق بعدی به کل خجالتمو از بین برد . جونگ کوک یهو شروع کرد به خاریدن گردن و بازوهاش .
من _ جونگ کوک ؟ خوبی تو ؟
با سر تایید کرد و به خاریدن ادامه داد .
قرمزی پوستشو خوب میشناختم . حساسیت بود !
ینی به یه بوسه آلرژی داره ؟ 0_0 به چی آلرژی داره که با یه بوسه اومد ؟
یهو همه چی رو فهمیدم !
با دستم صورتشو برگردوندم سمتم و بهش خیره شدم ـ جونگ کوک ! تو به شکلات حساسیت داری ؟
لپاش قرمز شد و صورتشو خیلی تند برگردوند اونور . پس به شکلات آلرژی داره !
تو دلم بهش خندیدم . خوداااا این پسر چرا انقد کیوته ؟
تا حالا نشنیده بودم کسی بعد یه بوسه آلرژی بگیره . صورتشو با دستام قاب کردم و دوباره برگردوندمش سمت خودم .
من ـ کیوتی همینجا منتظرم باش الان برمیگردم . اوکی ؟
آروم با سر تایید کرد .کل این اتفاق باعث شده بود بوسه رو فراموشش کنیم .

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 63

۱۶ لایک
۲ نظر

یهو کاملا تصادفی شونه هامون خورد به هم و باعث شد خنده هامون قطع بشه و به هم خیره بشیم .
کی انقد به هم نزدیک شده بودیم ؟
هم احساسی و هم .... فیزیکی ....
چشماش آروم رفت سمت لبام و زمزمه کرد _ یه چیزی رو صورتته .
آروم با استرس خندیدم _ وای واقعا ؟ چقد دست و پا چلفتیم من . کجاس ؟ بگو پاکش کنم .
دستمو بردم سمت صورتم تا پاکش کنم ولی جونگ کوک دستمو گرفت و پایین برد .
اون لحظه فقط داشتم خودمو بخاطر خوردن اون بستنی لعنتی سرزنش میکردم .
جونگ کوک _ بزار من پاکش کنم .
قبل اینکه بتونم جوابشو بدم خم شد و لباشو گذاشت رو لبام .
شوکه شده بودم و نفسم بند اومده بود .
نرمی لباشو رو لبام حس میکردم . بوسه انقد آروم بود که ثانیه به ثانیه منو به خودش جذب کرد . آروم آروم چشامو بستم و همراهیش کردم ... دوباره و دوباره .
عادیه انقد ضربان قلبم بالا رفته ؟ نکنه دارم سکته میکنم ؟؟
این بوسه با اولین بوسمون فرق داشت . چرا ؟ ... چرا انقد حسش فرق داشت ؟
انقد خنگ نبودم که نفهمم ضربان قلب بالام بخاطر چیه ولی ... نمیخواستم بفهمم . نمیخواستم قبول کنم که دیگه جونگ کوک رو به چشم یه غریبه نمیدیدم .
هنوز نه ...
وقتی بوسه رو قطع کردیم چشامو نمیتونستم باز کنم . لپام داغ شده بودن و مطمعن بودم قرمزن .
ولی اتفاق بعدی به کل خجالتمو از بین برد . جونگ کوک یهو شروع کرد به خاریدن گردن و بازوهاش .
من _ جونگ کوک ؟ خوبی تو ؟
با سر تایید کرد و به خاریدن ادامه داد .
قرمزی پوستشو خوب میشناختم . حساسیت بود !
ینی به یه بوسه آلرژی داره ؟ 0_0 به چی آلرژی داره که با یه بوسه اومد ؟
یهو همه چی رو فهمیدم !
با دستم صورتشو برگردوندم سمتم و بهش خیره شدم ـ جونگ کوک ! تو به شکلات حساسیت داری ؟
لپاش قرمز شد و صورتشو خیلی تند برگردوند اونور . پس به شکلات آلرژی داره !
تو دلم بهش خندیدم . خوداااا این پسر چرا انقد کیوته ؟
تا حالا نشنیده بودم کسی بعد یه بوسه آلرژی بگیره . صورتشو با دستام قاب کردم و دوباره برگردوندمش سمت خودم .
من ـ کیوتی همینجا منتظرم باش الان برمیگردم . اوکی ؟
آروم با سر تایید کرد .کل این اتفاق باعث شده بود بوسه رو فراموشش کنیم .