_________________________
ریشُ سیبیل گذاشتم بابام گفت این چه کاریه شبیه ابوبکر بغدادی شدی!
رفتم زدمشون الان میگه:
خاک تو سرت شبیه خواجه های حرمسرا سلطان سلیمان شدی
کولر که خرابه فعلا نمیدونه به چی گیر بده
___________________
رفیقم با 34 کیلو وزن رفته دکتر تغذیه واسه لاغری ، دکتر بش گفته:
اخه داداش تو که لباساتو در بیاری ازت فقط چنتا خاطره باقی می مونه
واس چی میخوای لاغر شی؟
_________________________
پلیس جلومو گرفت میگه این خانوم بدحجاب چه نسبتی با شما دارن؟
حالا هی میخوام بهش بگم این پدرام رفیقمه
خنده نمیذاره که
_________________________
حیف نون با کراوات و عینک دودی عکس میگیره میاره به زنش نشون میده و میگه: عزیزم، این آقا خوشگله رو میشناسی؟
زنه میگه : بذار ببینم... چقدر شبیه احمدآقاست
حیف نون میگه: نه برآر، این همون آقاییه که خیلی دوستت داره!
زنه میگه: پس یا اکبر آقاس یا پسرعموم حسن آقاست!
حیف نون میگه: نه خره، درست دقت کن. این آقا خیلی تورو بغل میکنه!
زنه میگه: آااااووو... دیگه صددرصد مطمئنم که یا اسمال آقاست یا ابرام آقاست یا جوادآقاست یا اصغرآقاست یا علی آقاست یا عباس آقاست یا حسین آقاست!
حیف نون میزنه زیر گریه و میگه: بابا، این آقا سالار این خونه است و هر روز تو رو نوازش می کنه!
زنه میگه: کُشتی تو منو، خوب زودتر میگفتی که صاحبخونمون ممد آقاست!
نظرات (۱۱)