فیلم ایرانی رگبار 1350 | اولین فیلم بهرام بیضایی

۰ نظر گزارش تخلف
Movie land
Movie land

@diversi98 فیلم ایرانی رگبار 1350 | اولین فیلم بهرام بیضایی
رگبار نخستین فیلمِ بلندِ بهرام بیضایی است که سالِ ۱۳۵۰ ساخته شد و بسیار ستایش شد، ولی از لحاظِ تجاری چندان کامیاب نبود. ماجرای فیلم دربارهٔ یک مثلّثِ عشقی در محلّه‌ای فقیرنشین در میانه‌های قرنِ چهاردهمِ هجریِ خورشیدی است.

داستان
آقای حکمتی (پرویز فنی‌زاده)، آموزگار جدید مدرسه‌ای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مسیّب (عباس دسترنج) را از کلاس بیرون می‌کند. عاطفه (پروانه معصومی)، خواهر مسیّب، به اعتراض نزد آقای حکمتی می‌رود و حکمتی به او ابراز علاقه می‌کند. آقا رحیم (منوچهر فرید)، قصاب محله، نیز دل با خواهر مسیّب دارد. از طرف دیگر آقای مدیر (محمدعلی کشاورز) و همسرش (پروین سلیمانی) مایلند دختر خود (فرخنده بارور) را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ ولی حکمتی اعتنایی به دختر مدیر ندارد. حکمتی برای پر کردن اوقات فراغتش تصمیم می‌گیرد به تنهایی تالار نمایش ویران و متروک مدرسه را مرمّت کند. چند بار آقا رحیم برای این که آقای حکمتی را از میدان عشق به در کند تهدیدش می‌کند، اما رابطهٔ حکمتی با عاطفه ژرف‌تر می‌شود. تالار نمایش مدرسه با یک برنامهٔ نمایشی افتتاح می‌شود، و پس از آن حکم انتقال حکمتی به او ابلاغ می‌شود، و او به ناچار مدرسه و محله را ترک می‌کند.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

فیلم ایرانی رگبار 1350 | اولین فیلم بهرام بیضایی

۵ لایک
۰ نظر

@diversi98 فیلم ایرانی رگبار 1350 | اولین فیلم بهرام بیضایی
رگبار نخستین فیلمِ بلندِ بهرام بیضایی است که سالِ ۱۳۵۰ ساخته شد و بسیار ستایش شد، ولی از لحاظِ تجاری چندان کامیاب نبود. ماجرای فیلم دربارهٔ یک مثلّثِ عشقی در محلّه‌ای فقیرنشین در میانه‌های قرنِ چهاردهمِ هجریِ خورشیدی است.

داستان
آقای حکمتی (پرویز فنی‌زاده)، آموزگار جدید مدرسه‌ای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مسیّب (عباس دسترنج) را از کلاس بیرون می‌کند. عاطفه (پروانه معصومی)، خواهر مسیّب، به اعتراض نزد آقای حکمتی می‌رود و حکمتی به او ابراز علاقه می‌کند. آقا رحیم (منوچهر فرید)، قصاب محله، نیز دل با خواهر مسیّب دارد. از طرف دیگر آقای مدیر (محمدعلی کشاورز) و همسرش (پروین سلیمانی) مایلند دختر خود (فرخنده بارور) را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ ولی حکمتی اعتنایی به دختر مدیر ندارد. حکمتی برای پر کردن اوقات فراغتش تصمیم می‌گیرد به تنهایی تالار نمایش ویران و متروک مدرسه را مرمّت کند. چند بار آقا رحیم برای این که آقای حکمتی را از میدان عشق به در کند تهدیدش می‌کند، اما رابطهٔ حکمتی با عاطفه ژرف‌تر می‌شود. تالار نمایش مدرسه با یک برنامهٔ نمایشی افتتاح می‌شود، و پس از آن حکم انتقال حکمتی به او ابلاغ می‌شود، و او به ناچار مدرسه و محله را ترک می‌کند.