تاملی بر تئاتر اصفهان | رنجهای عدم پذیرش نقد
در دورانی زندگی میکنیم که سیاست رویکرد ما به روابط انسانی و حتی خَلقی را تحت تاثیر خود قرار داده است و در این وانفسا نمیشود تفکری را نقادانه یا احیانا تولیدکننده یک جریان قرار داد. با توجه به صحبت با عوامل نمایش در اصفهان باید بگویم که وقتی ما نمایشی نداریم، طبیعتا منتقدی هم نخواهیم داشت. این نمایش نداشتن به این صورت است که مثلا فلان کارگردان میگوید: من برای نمایش خود محدوده مخاطب تعریف میکنم و شاید اگر برای بلند کردن برخی لوازم صحنه هم نبود از مردان در پشت صحنه کمک نمیگرفتم. نگاه جنسیت زده به نمایش حتی اگر احتمالا فیمینیستی هم نباشد، که این روزها اسمش بد در رفته، یک نگاه از بالا و به شدت خطرناک است. ما یادداشتی درباره نمایش را قبول داریم و به همه نشان میدهیم که درباره اثرمان خوب نوشته باشد یا بعضا کسانی را دعوت میکنیم که در رودربایستی از اثرمان تعریف کنند. واقعیت این است که نمایش در اصفهان بی مخاطب است و بعد وقتی این برخورد با مخاطب شکل بگیرد که مثلا فلان کارگردان با ارجاعات متنی به فکتهای دیگران متنش را پیش برده چنین میشود که مخاطبش محدوده داشته باشد و به غیر از خود و شاگردانش، دیگران نخواهند فهمید او چه میگوید؟ خیلی برای من جالب است که وقتی با کارگردانی درباره اینکه تئاتر نباید محدوده مخاطب داشته باشد صحبت کردم او درپاسخ به من گفت: اتفاقا با نظر شما مخالفم و هر نمایش برای خودش یک محدوده مخاطبی انتخاب میکند و...
برای مطالعه کامل متن از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/?p=24144
نظرات