بر خیز بیا شعری از محمد خوش بین
وقتی که یک قدم تا تو رسیدم
با اخم تو تا به غم عشق پریدم
گمراهم فکری به حال دلم کن
برخیز بیا که عشق از تو شنیدم
در هر طرفم فقط تو را می ببینم
لب وا کن عشقم ای شاه کلیدم
مو پریشان شد و شانه کشیدی
دل پریشان شد سر شانه کشیدم
من منتظر ساعت دیدار تو هستم
با ثانیه به ساعت دیدار دویدم
نظرات