تنهــاترین ... میکس غمگین و عاشقانه از 4 سریال کره ای ✩همکــاری مشترک با خواهری✩ "شدیداً پیشنهادی"

نیلوفر ۷۹❀
نیلوفر ۷۹❀

برای اولین باره که میخوام یه کپشن درست و حسابی بنویسم و خیلی حرفا برای گفتن داشتم ولی الان انگاری زبون و دستام قفل شده و با همین زبون و دستای قفل شده شروع میکنم
من قبلنا اصلا درک نمیکردم که فرهاد چه جوری تونست تحمل کنه و شروع کنه به کندن کوه به اون بزرگی و به فکر سلامتیش نباشه؟؟...ولی بعد ها بهتر این موضوع رو درک کردم ، به خاطر این بود که واقعا شیرین واسش عزیزتر از جونش بود پس وقتی به یادش میفتاد ، تحمل میکرد...حالا چی شد که بهتر درک کردم؟؟ چون برای منم میکس ساختن و نماشا اومدن درست مثل کوه کندن بود ولی وقتی که با یاد و به خاطر خواهرم ( سمانه جان ) شروعش میکردم دیگه اون سختی قبلی رو دیگه نداشت..درست مثل این همکاری دو نفره مون و صد البته میکسای یک سال اخیرم......
یادش بهم قدرت میداد
و طومار های پر انرژیش خستگی رو ازم میگرفت..
....................................................................
خواهر عزیزتر از جانم
یکی یه دونه ام
عزیزترینمم
سمانه ی نازنینم
نمیدونی چقدر خوشحالم که دوباره یه فرصتی پیش اومد که باهات همکاری داشته باشم و بیشتر از این خوشحالم که تاریخ اپلودش افتاد واسه شونزدهم شهریور و سالگرد شد
برای دومین بار بهم ثابت کردی که چقدر شریک باحال و بامرامی هستی..اون از پارسال..اینم از امسال
هم مهربونی هم صبوری هم عملکردای فوق العاده ای در زمینه ی تدوین داری مهم تر از همه خواهرمی و در واقع همه ی اینا در کنار هم باعث میشه که من وسوسه بشم برای اینکه دوباره باهات همکاری کنم:ایموجی خنده:
امیدوارم در آینده دوباره شرایطش رو داشته باشم که باهات همکاری کنم...بهم این قول رو میدی که اگه شرایط جور شد دوباره همکاری هامون ادامه پیدا کنه؟؟ خواهری بهم قول میدی واسه یه شونزدهم شهریور دیگه؟؟

نظرات (۲۰)

Loading...

توضیحات

تنهــاترین ... میکس غمگین و عاشقانه از 4 سریال کره ای ✩همکــاری مشترک با خواهری✩ "شدیداً پیشنهادی"

۴۶ لایک
۲۰ نظر

برای اولین باره که میخوام یه کپشن درست و حسابی بنویسم و خیلی حرفا برای گفتن داشتم ولی الان انگاری زبون و دستام قفل شده و با همین زبون و دستای قفل شده شروع میکنم
من قبلنا اصلا درک نمیکردم که فرهاد چه جوری تونست تحمل کنه و شروع کنه به کندن کوه به اون بزرگی و به فکر سلامتیش نباشه؟؟...ولی بعد ها بهتر این موضوع رو درک کردم ، به خاطر این بود که واقعا شیرین واسش عزیزتر از جونش بود پس وقتی به یادش میفتاد ، تحمل میکرد...حالا چی شد که بهتر درک کردم؟؟ چون برای منم میکس ساختن و نماشا اومدن درست مثل کوه کندن بود ولی وقتی که با یاد و به خاطر خواهرم ( سمانه جان ) شروعش میکردم دیگه اون سختی قبلی رو دیگه نداشت..درست مثل این همکاری دو نفره مون و صد البته میکسای یک سال اخیرم......
یادش بهم قدرت میداد
و طومار های پر انرژیش خستگی رو ازم میگرفت..
....................................................................
خواهر عزیزتر از جانم
یکی یه دونه ام
عزیزترینمم
سمانه ی نازنینم
نمیدونی چقدر خوشحالم که دوباره یه فرصتی پیش اومد که باهات همکاری داشته باشم و بیشتر از این خوشحالم که تاریخ اپلودش افتاد واسه شونزدهم شهریور و سالگرد شد
برای دومین بار بهم ثابت کردی که چقدر شریک باحال و بامرامی هستی..اون از پارسال..اینم از امسال
هم مهربونی هم صبوری هم عملکردای فوق العاده ای در زمینه ی تدوین داری مهم تر از همه خواهرمی و در واقع همه ی اینا در کنار هم باعث میشه که من وسوسه بشم برای اینکه دوباره باهات همکاری کنم:ایموجی خنده:
امیدوارم در آینده دوباره شرایطش رو داشته باشم که باهات همکاری کنم...بهم این قول رو میدی که اگه شرایط جور شد دوباره همکاری هامون ادامه پیدا کنه؟؟ خواهری بهم قول میدی واسه یه شونزدهم شهریور دیگه؟؟