کپ
ههی میدونم ازم خسته شدی... از اینکه سعی کنی حالمو خوب کنی و من مدام بدتر میشدم... از اینکه هر سری یه گندی بزنم، به گوه خوردن بیفتم ، تو کمکم کنی و دوباره یه گند جدید... آره من خراب کردم میدونم... میدونم شاید رو مخ خسته کننده بودم...
ولی بسه دیگه نه؟:) این آخرش نیست مگه نه؟ :) این پایان زیادی غمگین میشه... داستان قشنگمونو خراب میکنه :))
نظرات