Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان استرو .پارت اول کپشن

N♪Astro
N♪Astro

پارت ۱
شخصیت ها: ام جی ،ا/ت‌،راکی ،برادر ا/ت (هوانگ)،پدر ا/ت.
ا/‌ت ‌ شخصیت اصلی داستان .
...

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

رمان استرو .پارت اول کپشن

۷ لایک
۲ نظر

پارت ۱
شخصیت ها: ام جی ،ا/ت‌،راکی ،برادر ا/ت (هوانگ)،پدر ا/ت.
ا/‌ت ‌ شخصیت اصلی داستان .
نمیخواستم اسم خاصی داشته باشه

خیلی استرس داشتم .ناسلامتی روز اول مدرسه ی جدیدم بود .تازه ب سئول او مده بودیم .وضع مالی متوسطی داشتیم ،بعد مرگ مادرم پدرم و برادرم هوانگ خیلی افسرده شده بودن ،تازه کم کم داشت زندگیمون جون میگرفت .حداقل از شر طلبکارای بابام راحت شدیم .
لباسای مدرسمو پوشیدم .یه پیراهن سفید با کراوات چهار خونه ی قرمز .دامنش کمی تنگ بود ولی میتونستم تحمل کنم .
کیف مشمیمو انداختم دوشم ،رفتم جلوی اینه و کمی به موهام دست کشیدم .
ماهم تازه بلند شده بودن چون همیشه مادرم اونارو تا روی گردنم کوتاه میکرد ولی الان که دیگه مادرم نبود موهام به آرنجم رسیده بودن .
یه لبخند کوچیک جلوی اینه به خودم زدم و یه لایه نرم کننده ی لب رو ی لبم زدم و از اتاقم رفتم بیرون .
پدرم یه نگاه کلی بهم انداخت و گفت
ـ امیدوارم بهترین روز برات باشه
ـ ممنون بابا
بعد رفتم و سرش رو بوسیدم.
هوانگ تازه از خواب پاشید .
ـ سلام
جوابمو نداد
ـ یااا با توام .چته اول صبحی ک جواب سلام رو نمیدی
فقط یک کلمه گفت
ـ ولم کن
ــ هوانگ
ـ ها
ـ نمیای باهم بریم مدرسه
ـ منو تو که یه مدرسه نیستیم
ـ باشه ولی مدرسه ی تو هم نزدیکه مدرسه ی منه
ـ نمیخوام تنهایی راحتم
ـ به درک
یه چشم غره ای بهم زد و رفت تو آشپزخونه.
ـ بابا من دیگه رفتم .فعلا
رفتم و کفشا ی سفیدمو تمیز کرده بودم از شب قبل .سریع پام کردم و رفتم
باید با اتوبوس میرفتم
تو ایستگاه منتظر اتوبوس بودم.
اتوبوس رسید و سریع سوار شدم
نشستم رو ی صندلی کنار در
راه کمی تا مدرسه بود .نمیدونم چطور وسط راه خوابم برد.بعد چند دقیقه احساس کردم یکی زد رو شونم .
ـ تو نمیخوای پاشی ،انگار باید اینجا پیاده شی چون باس فرم مدرست مثل منه
چشمامو باز کردم .واقعا چرا تو اتوبوس خوابم برد ،واییی مایه خجالته
نگاهی به دختره انداخت دختری با موهای جگری و سورتی سفید و زیبا بود
ـ سلام .ببخشید نفهمیدم چطور خوابم برد .
ـ علیک سلام . اخه کی تو روز اول مدرسه خوابش میبره .اشکال نداره حالا . انگار تازه واردی ،اره؟‌
ـ ها ؟ آ آره تازه به سئول اومدم
ـ اوهوم خوش اومدی ،خوشوقتم اسم من دورا ست .
ـ ممنون ،اسم منم ا/ت ست
دستشو گزاشت تو دستام و بلندم کردـ
ـ یالا دیگه باید پیاده شیم
ـ باشه

سرگرمی و طنز