رمان های من
{رمان کره ای پیانیست}( قسمت آخر پارت نهم)[گزارش نشه لطفا]
لیاقت نداشتی تو چشمای دختر مورد علاقت نگا کنی.
_هی هوس مردن کردی؟؟ چرا یهو حرف اون موقع هارو میکشی وسط؟!!
$هی هی اینارو ولش، حالابگو ببینم دختره کی هست؟ من میشناسمش؟ از معلمای آموزشگاس؟از هنرآموزاس؟بنال دیگه
_آخری
$ آخری ! پس طرف شاگردته اسمش ، اسمش چیه؟
_قول میدی، ضایع بازی در نیاری
$ قول میدم، حالا بگو
_مین سوجین
$چی!! مین سوجین!! الان جدی ای؟!
_ معلومه جدی ام، چرا اینجوری میگی؟
$چون...
_چون چی؟
جونگ بوم، تو و خانم مین سوجین اصلا
بهم نمیخورین، خانواده تو وضع مالیشون خیلی خوبه اما خانواده ی خانم مین سوجین تنها داراییشون یه رستورانه همین
_یعنی میخوای بگی بخاطر همچین چیزی از علاقم دست بکشم
$ از حرفی که الان میخوام بزنم ناراحت نشو اما تو مادرتو بهتر از هرکس دیگه ای میشناسی و خوب میدونی که هیچ رقمه زیر بار این ازدواج نمیره و اگه بخوای باهاش مخالفت کنی زندگی رو به کام خانم مین سوجین تلخ میکنه
_نمی زارم این اتفاق بیفته، اگه سوجینم همون حسی رو به من داشته باشه که من دارم، هر اتفاقی ام که بیفته من کنارش میمونم.
$ اما...
_ من دیگه باید برم
$ پسره ی لجباز ، امیدوارم هیچوقت پشیمون نشی
نظرات (۹)