دکلمه ی شعر "جرم عاشقی" با صدای "عزیزه رضایی"
نام اثر #جرم_عاشقی
شاعر #محمد_سیستانی
صداخوانی #عزیزه_رضایی
تنظیم #آرتا رحیمی
ارائه شده در کانال #آرتا_تی_وی
جنس من خوب ولی زخم و زبان را چه کنم
هجمه ی تهمت و اخبارِ جهان را چه کنم
پشت هر پنجره صد چشم نگهبانِ من است
همه گمراه ولی مسئله ایمانِ من است
پشت سر می شنوم حرف و حدیث همه را
هم صدای دل و هم پچ پچ و هم زمزمه را
درد و دل کردن هر شب شده سر خط خبر
من و تو تشنه ی هم عشق گناه ست مگر ؟
جاده ها نرده کشی . کوچه خیابان بن بست
رفتن ما دو نفر تا لب دریا جرم است
عاشقی جرم و گناه ست نمی دانستم
راه ما ختم، به چاه ست، نمی دانستم
حق ندارم دو سبد سیب بچینم با تو
یا فقط ثانیه ای فیلم ببینم با تو
حق ندارم غزلی را به تو ایمیل کنم
با تو یک شب سر یک سفره غذا میل کنم
آتشی در دل و جان روح و تنم می سوزد
گر گرفته ست تنم پیرهنم می سوزد
آه از عشق، نمی خواست که من ما باشم
طالع شوم من این است، که تنها باشم
نظرات