پارت ⁶ {توی کپشن﴾ نام نویسنده:پارک مینسو

۰ نظر گزارش تخلف
B̶l̶a̶c̶k̶ P̶i̶n̶k̶ a̶n̶d̶ B̶T̶S̶
B̶l̶a̶c̶k̶ P̶i̶n̶k̶ a̶n̶d̶ B̶T̶S̶

هیچ نگاهی هم حتی به من نکرد. از زبون ا/ت: رفتم تعقیبش کردم ببینم واقعا داره میره شرکت چون نمیشه هر روز و هر روز انقدر دیر بیاد خونه. رفتم دیدم دم ی خونست. یه دختر میاد بیرون و بغلش میکنه تازه ماچشم میکنه. از اون لحظه فیلم خیلی کوتاه گرفتم و سریع رفتم تا به من شک رفتم خونه دو تا از دوستام. از زبون جیمین: بعد از بهم زدن با میا دلم میخواد ا/ت رو ببینم. رفتم خونه اما هیچکی نبود. بعد گفتم زنگ بزنم بهش ازش بپرسم کجاست. اما گوشیش خاموش بود فکر کنم از قصد خاموش کرده بود. گفتم چرا خاموش کرده؟وایسا اون ماشینی که من بهش نگاه کردم و رفت ماشین ا/ت بود. این فهمیده و حتما رفتی پیش دوستاش. زنگ زدم به دوستش گفتم شاید اونا بدونن کجا رفته یا شایدم اصلا رفته باشه خونه دوستاش. علامت دوست ا/ت:÷علامت جیمین:-. ÷سلام بفرمایید شما؟-من... من... همسر ا/ت ÷مرتیکه عوضی تویی. به خاطر تو الان حال ا/ت خوب نیست و الان تو بیمارستان دکترا گفتن احتمال مرگش ۹۰ درصدع.-وا...واقعن؟؟؟÷بله.-الان کدوم بیمارستان؟÷آدرس رو برات پیامک می کنم و با شماره اتاق سریع بیا پیش شاید با تو حالش بهتر باشه. آدرس رو برام پیامک کرد و رفتم دیدم به ا/ت کلی دستگاه وصل کردن. دیگه طاقت نداشتم به زدم زیر گریه و کلی گریه کردم. از تموم وجودم...
پایان پارت ششم...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

پارت ⁶ {توی کپشن﴾ نام نویسنده:پارک مینسو

۱ لایک
۰ نظر

هیچ نگاهی هم حتی به من نکرد. از زبون ا/ت: رفتم تعقیبش کردم ببینم واقعا داره میره شرکت چون نمیشه هر روز و هر روز انقدر دیر بیاد خونه. رفتم دیدم دم ی خونست. یه دختر میاد بیرون و بغلش میکنه تازه ماچشم میکنه. از اون لحظه فیلم خیلی کوتاه گرفتم و سریع رفتم تا به من شک رفتم خونه دو تا از دوستام. از زبون جیمین: بعد از بهم زدن با میا دلم میخواد ا/ت رو ببینم. رفتم خونه اما هیچکی نبود. بعد گفتم زنگ بزنم بهش ازش بپرسم کجاست. اما گوشیش خاموش بود فکر کنم از قصد خاموش کرده بود. گفتم چرا خاموش کرده؟وایسا اون ماشینی که من بهش نگاه کردم و رفت ماشین ا/ت بود. این فهمیده و حتما رفتی پیش دوستاش. زنگ زدم به دوستش گفتم شاید اونا بدونن کجا رفته یا شایدم اصلا رفته باشه خونه دوستاش. علامت دوست ا/ت:÷علامت جیمین:-. ÷سلام بفرمایید شما؟-من... من... همسر ا/ت ÷مرتیکه عوضی تویی. به خاطر تو الان حال ا/ت خوب نیست و الان تو بیمارستان دکترا گفتن احتمال مرگش ۹۰ درصدع.-وا...واقعن؟؟؟÷بله.-الان کدوم بیمارستان؟÷آدرس رو برات پیامک می کنم و با شماره اتاق سریع بیا پیش شاید با تو حالش بهتر باشه. آدرس رو برام پیامک کرد و رفتم دیدم به ا/ت کلی دستگاه وصل کردن. دیگه طاقت نداشتم به زدم زیر گریه و کلی گریه کردم. از تموم وجودم...
پایان پارت ششم...