هرچه بنویسم کجا آید بیان حالشان آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان
هر چه بنویسم کجا آید بیان حالشان
آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان
شمع سوزانند در این شبهای تار ظلم و جور
خود بسوزند تا که نور افشان شود در هر مکان
داغ و درد سینه هاشان کرده دودی را بپا
تا ثریا رفته است آن بوی سوز و آه شان
جان خود کردن سپر تا حفظ دین ما کنند
چون ابابیلی فرود آرند عذاب آسمان عهد
ایشان است که نقش بردگی سازد پاک
همت و مردانگی را خط آخر این شاهان
رهروان راه خالد دل به دریا میزنند
پاسبان کاخ عزت شهسواران زمان
#عمرسلطانی #ناصرسلطانی
#nasersoltani81#omersoltani81
نظرات