هرچه بنویسم کجا آید بیان حالشان آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان

ناصرسلطانی
ناصرسلطانی

هر چه بنویسم کجا آید بیان حالشان

آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان

شمع سوزانند در این شب‌های تار ظلم و جور

خود بسوزند تا که نور افشان شود در هر مکان

داغ و درد سینه هاشان کرده دودی را بپا

تا ثریا رفته است آن بوی سوز و آه شان

جان خود کردن سپر تا حفظ دین ما کنند

چون ابابیلی فرود آرند عذاب آسمان عهد

ایشان است که نقش بردگی سازد پاک

همت و مردانگی را خط آخر این شاهان

رهروان راه خالد دل به دریا می‌زنند

پاسبان کاخ عزت شهسواران زمان

#عمرسلطانی #ناصرسلطانی
#nasersoltani81#omersoltani81

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

هرچه بنویسم کجا آید بیان حالشان آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان

۲ لایک
۰ نظر

هر چه بنویسم کجا آید بیان حالشان

آن کسانی که خجل کردند غیاث و هم گمان

شمع سوزانند در این شب‌های تار ظلم و جور

خود بسوزند تا که نور افشان شود در هر مکان

داغ و درد سینه هاشان کرده دودی را بپا

تا ثریا رفته است آن بوی سوز و آه شان

جان خود کردن سپر تا حفظ دین ما کنند

چون ابابیلی فرود آرند عذاب آسمان عهد

ایشان است که نقش بردگی سازد پاک

همت و مردانگی را خط آخر این شاهان

رهروان راه خالد دل به دریا می‌زنند

پاسبان کاخ عزت شهسواران زمان

#عمرسلطانی #ناصرسلطانی
#nasersoltani81#omersoltani81