do_not_enter

۲۴ نظر گزارش تخلف
dead end
dead end

به دنیا چنگ زدم
دست هایم را دوده گرفت.
خاکستری متمایل به مشکی؛
درست شبیه به مردمان مرده این شهر با خاک پیراهنی پوشیده
شب بود...
تا چشم کار میکرد سیاهی مطلق
و به هر کجا که چنگ میزدی رنگ باخته‌اش میشدی
و من دیوارهای شب را سراسر چنگ زدم...
جای انگشتانم خالی شد بر دیوار دنیا و رنگش به روشنی رفت.
به تن عریانم چشم دوختم
.
.
سیاهی در آن گل میداد!

#چرکنویس
#درهمنوشت

نظرات (۲۴)

Loading...

توضیحات

do_not_enter

۲۳ لایک
۲۴ نظر

به دنیا چنگ زدم
دست هایم را دوده گرفت.
خاکستری متمایل به مشکی؛
درست شبیه به مردمان مرده این شهر با خاک پیراهنی پوشیده
شب بود...
تا چشم کار میکرد سیاهی مطلق
و به هر کجا که چنگ میزدی رنگ باخته‌اش میشدی
و من دیوارهای شب را سراسر چنگ زدم...
جای انگشتانم خالی شد بر دیوار دنیا و رنگش به روشنی رفت.
به تن عریانم چشم دوختم
.
.
سیاهی در آن گل میداد!

#چرکنویس
#درهمنوشت