در حال بارگذاری ویدیو ...

سریال دولهن قسمت ۷۱ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

سریال دولهن با دوبله فارسی دری و زبان اصلی پخش : شنبه تا چهارشنبه روزی ۵ قسمت

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۷۱

سیندورا بطری های داروی اصلی ساگر را خالی می کند و آنها را به سطل آشغال می اندازد. ساگر و بهارات عازم پیک نیک می شوند. بهارات به ویدیا اطمینان می دهد که از ساگر مراقبت می کند. سیندورا با معلم بهارات تماس می گیرد و از او می خواهد که دائماً مراقب ساگر باشد و می گوید که هر کاری که می گوید او باید انجام دهد. هما به اوما و دیگران اطلاع می دهد که مراسم مذهبی در حال انجام است و از آنها می خواهد که او را همراهی کنند. هما از شالو می پرسد آیا در میان وعده چینو ملین مخلوط کرده است؟ شالو پاسخ می دهد که کار ملین زمان می برد. چاندرا از خواهرانش می خواهد که برای شام بیایند. او تصمیم می گیرد که اگر می خواهد در خانه زندگی کند ، باید بار دیگر اعتماد سیندورا را جلب کند. در همین حال ، دوستان بهارات تصمیم می گیرند با ساگار شوخی کنند و او را مسخره کنند زیرا فکر می کنند او یک دیوانه است.بهارات با ویدیا تماس می گیرد و از او می خواهد با ساگر صحبت کند. ساگر صدای او را نمی شناسد و می گوید که ترسیده است. ساگر نامش را فریاد می زند. ویدیا نگران است و سپس می شنود که بهارات و ساگر در مورد اینکه چگونه ساگر ویدیا را گول زده حرف می زنند. ویدیا و ساگر با هم می خندند از سوی دیگر ، معلم بهارات می آید تا به ساگر داروی اشتباه را بدهد.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال دولهن قسمت ۷۱ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

۱ لایک
۰ نظر

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۷۱

سیندورا بطری های داروی اصلی ساگر را خالی می کند و آنها را به سطل آشغال می اندازد. ساگر و بهارات عازم پیک نیک می شوند. بهارات به ویدیا اطمینان می دهد که از ساگر مراقبت می کند. سیندورا با معلم بهارات تماس می گیرد و از او می خواهد که دائماً مراقب ساگر باشد و می گوید که هر کاری که می گوید او باید انجام دهد. هما به اوما و دیگران اطلاع می دهد که مراسم مذهبی در حال انجام است و از آنها می خواهد که او را همراهی کنند. هما از شالو می پرسد آیا در میان وعده چینو ملین مخلوط کرده است؟ شالو پاسخ می دهد که کار ملین زمان می برد. چاندرا از خواهرانش می خواهد که برای شام بیایند. او تصمیم می گیرد که اگر می خواهد در خانه زندگی کند ، باید بار دیگر اعتماد سیندورا را جلب کند. در همین حال ، دوستان بهارات تصمیم می گیرند با ساگار شوخی کنند و او را مسخره کنند زیرا فکر می کنند او یک دیوانه است.بهارات با ویدیا تماس می گیرد و از او می خواهد با ساگر صحبت کند. ساگر صدای او را نمی شناسد و می گوید که ترسیده است. ساگر نامش را فریاد می زند. ویدیا نگران است و سپس می شنود که بهارات و ساگر در مورد اینکه چگونه ساگر ویدیا را گول زده حرف می زنند. ویدیا و ساگر با هم می خندند از سوی دیگر ، معلم بهارات می آید تا به ساگر داروی اشتباه را بدهد.