نهج البلاغه خوانی - 386 (پارت یازدهم)
ادامه خطبه 83 :
11. شگفتى هاى آفرینش انسان:
مگر انسان، همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکى هاى رحم و کلاف هاى تو در تو، پدید آورد تا به صورت چنین در آمد، سپس کودکى شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانى رسیده گردید، سپس او را دلى فراگیر، و زبانى گویا، و چشمى بینا عطا فرمود تا عبرت ها را درک کند، و از بدى ها بپرهیزد،
و آنگاه که جوانى در حد کمال رسید، و بر پاى خویش استوار ماند، گردن کشى آغاز کرد، و روى از خدا گرداند، و در بیراهه گام نهاد، در هوا پرستى غرق شد، و براى به دست آوردن لذّت هاى دنیا تلاش فراوان کرد، و سر مست شادمانى دنیا شد.
هرگز نمى پندارد مصیبتى پیش آید و بر اساس تقوى فروتنى ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش چند روزه، مرگ او را مى رباید، او را که در دل بد بختى ها، اندکى زندگى کرده، و آنچه را که از دست داده عوضى به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات را که ترک کرد، قضایش را بجا نیاورد.
ادامه دارد ....
https://www.namasha.com/v/qV7Ikk4Y
https://www.namasha.com/v/pQBeV8Vs
نظرات