رمان گرگ سفید پارت 13

۶ نظر گزارش تخلف
Vampire ( بسته شد)
Vampire ( بسته شد)

نایت گفت روی شنل ها نشان شوالیه هارو گرفتم پس تو الان شوالیه هستی اونا به دروازه شهر رسیدن نگهبان تا نشان شوالیه هارو دید گفت اینا شوالیه هستن بزارید رد بشن وارد شهر شدن نایت گفت اگه اشتباه نکنم بازار از اینور هست اونا به بازار رفتن اونجا گرگینه به طرف یه مغازه سلاح فروشی رفت و صاحب انجا گفت اینا جدید ترین سلاح های روز هستن یه کلت برای گرگینه اورد و گفت این یه سلاح گولوله با کالیبر 34 میلی متری میخورد برای کشتن گرگینه ها عالیه و برای شما هم این دوتا کلت رو پیشنهاد میکنم اینا جدید هستن و یه خشاب از پشت دارن وه هم گولوله و چاشنی انفجاری دارد اگر بخواهید سلاح سنگین هم دارم مثل این برنو یا این دولول گرگینه گفت من همین کلت رو میبرم نایت هم دوتا کلت رو برداشت و یکم مهمات خریدن و رفتن بیرون اونا به یک مسافر خونه رفتن ولی خانومی که اونجا بود گفت دوتا اتاق نداریم و فقط یه اتاق دوتخته برامون مونده نایت گفت همین هم خوبه اونا وارد اتاق شدن نایت گفت من میرم دنبال اطلاعات تو هم خواستی برو یکم تو شهر بگرد اگه چیزی نیاز داشتی بگیر اونا هر کدوم به یه سمت رفتن گرگینه یکم تو بازار گشت بعد تو بزار دید یه دختر با یه بچه که هر دو شنل داشتن در حال فرار بود اون توجه نکرد و به راه خودش ادامه داد تو راه یه برده کوچیک بهش خورد و افتاد زمین صاحبش با شلاق اومد و شروع به زدنش کرد و گفت خجالت نمیکشی لباس شوالیه رو کثیف کردی که گرگینه با خنجرش شلاق رو پاره کرد و رفت جلو گفت زورت به بچه رسیده که یارو کم مونده بود خودش رو خیس کنه و گفت غلط کردم بعد به دختره نگاه کرد که یه زنجیر دور گردنش داره یکم از غذایی که داشت بهش داد و گفت اشکال نداره و بعد رفت که صدای به هم خوردن شمشیر رو از کوچه ها شنید و ......
ممنون که میخونید

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

رمان گرگ سفید پارت 13

۱۴ لایک
۶ نظر

نایت گفت روی شنل ها نشان شوالیه هارو گرفتم پس تو الان شوالیه هستی اونا به دروازه شهر رسیدن نگهبان تا نشان شوالیه هارو دید گفت اینا شوالیه هستن بزارید رد بشن وارد شهر شدن نایت گفت اگه اشتباه نکنم بازار از اینور هست اونا به بازار رفتن اونجا گرگینه به طرف یه مغازه سلاح فروشی رفت و صاحب انجا گفت اینا جدید ترین سلاح های روز هستن یه کلت برای گرگینه اورد و گفت این یه سلاح گولوله با کالیبر 34 میلی متری میخورد برای کشتن گرگینه ها عالیه و برای شما هم این دوتا کلت رو پیشنهاد میکنم اینا جدید هستن و یه خشاب از پشت دارن وه هم گولوله و چاشنی انفجاری دارد اگر بخواهید سلاح سنگین هم دارم مثل این برنو یا این دولول گرگینه گفت من همین کلت رو میبرم نایت هم دوتا کلت رو برداشت و یکم مهمات خریدن و رفتن بیرون اونا به یک مسافر خونه رفتن ولی خانومی که اونجا بود گفت دوتا اتاق نداریم و فقط یه اتاق دوتخته برامون مونده نایت گفت همین هم خوبه اونا وارد اتاق شدن نایت گفت من میرم دنبال اطلاعات تو هم خواستی برو یکم تو شهر بگرد اگه چیزی نیاز داشتی بگیر اونا هر کدوم به یه سمت رفتن گرگینه یکم تو بازار گشت بعد تو بزار دید یه دختر با یه بچه که هر دو شنل داشتن در حال فرار بود اون توجه نکرد و به راه خودش ادامه داد تو راه یه برده کوچیک بهش خورد و افتاد زمین صاحبش با شلاق اومد و شروع به زدنش کرد و گفت خجالت نمیکشی لباس شوالیه رو کثیف کردی که گرگینه با خنجرش شلاق رو پاره کرد و رفت جلو گفت زورت به بچه رسیده که یارو کم مونده بود خودش رو خیس کنه و گفت غلط کردم بعد به دختره نگاه کرد که یه زنجیر دور گردنش داره یکم از غذایی که داشت بهش داد و گفت اشکال نداره و بعد رفت که صدای به هم خوردن شمشیر رو از کوچه ها شنید و ......
ممنون که میخونید