رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات)(پارت 36)
من:واااا برای من گل نگرفتی ؟.پرهام:شما خودتون گلین. اینو گفتو رفت نشست تو ماشین مامانم نشست. بی ادب حداقل درو واسم باز میکردی. منم رفتم پشت نشستم.
مامانو پرهام همچین با هم گرم حرف زدن شده بودن که کلا منو یادشون رفته بود. من با داد:اوففففف بسه دیگه اگه به فکر خودتون نیستین حداقل به فکر شکم من باشین. مامان برگشتو چپ چپ نگام کرد. پرهام:ببخشید چشم الان میریم یه جای توپ تا شکم شما هم دلی از عذا دراره. اون روز بعد از کلی گشتو گذار رفتیم خونه به من که خیلی خوش گذشته بود .
...
نظرات (۱۲)