دلتنگ ...
بدجوری بغض کردم ...
شدیدا دلتنگ روزایی شدم که به عشق تو مینشستم و شروع میکردم به ساختن میکس ها ..
و موقع ساختن ... اگه از اهنگ یا سریال مورد علاقت بود که کلی ذوق میکردم و خوشحال میشدم و اگه نبود هم کلی حرص میخوردم که چرا نتونستم از مورد علاقه هات استفاده کنم ولی با این حال بازم خیلی خوشحال بودم چون داشتم واسه عزیزترینم میساختمش که سوپرایزش کنم ... که حتی شده یه ذره خوشحالش کنم .. که بتونم طومار های دلبر و پر انرژیش رو بخونم ..
کلا باید بگم همش به خاطر تو یه شور و ذوقی راجبه میکس ها از ساختن تا اپلودش همراهم بود که قابل توصیف نیس ....
ولی الان ...
دیگه چیزی به تولدت نمونده و من ...
سه ماهی میشه که اینقدر حالم بده و داغونم که دیگه نمیتونم برم سراغ میکس ساختن ...
نه که نخوام ولی خب چیکار کنم وقتی که نمیشه... حتی شده چند ثانیه ...
خلاصه که خیلی ناراحتم ... واقعا خیلی ناراحتم ..این حق من نبود که وقتی که ماه ها و ماه ها به این فکر کردم که چیکار کنم واسه تولدت ...
و زمانی که بالاخره داشتم به یه نتیجه ای میرسیدم که شروع کنم ... یه عالمه اتفاق پشت سر هم واسم افتاد که سخت دگرگون و نابودم کرد...
جوری که تا به خودم اومدم دیدم دیگه واسه شروع خیلی خیلی دیر شده : ایموجی قلب شکسته ضربدر هزار :
الان من چه جوری قبول کنم که از طرفم واسه تولدت میکسی ساخته نشد؟؟
تو بگووووو چه جورییییییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
نظرات