اسپویل
ولی این صحنه منو کششششششت:))))))
https://www.namasha.com/v/TGXz2JGU
یکی از شادترین شبای من توی این ویدیو گذشت....
دلم خواست یهو همه چی برگرده عقب و دوباره با سوآ آشنا بشم.... دوباره با دایسی آشنا بشم.... برگردم به روز اولی که اومدم نماشا ..... و شاید بتونم تصمیمای متفاوتی بگیرم.... خیلی دلم برای اینکه همه دور هم باشیم تنگ شده..... ولی به جایی رسیدیم ک حتی حوصله حرف زدن با هم رو هم نداریم.... این جممله یه جمله آشناست.... ای کاش میتونستم برگردم عقب و همه چیو تغییر بدم... ولی گایز .... فردا که بلند شم... ناراحتم ازینکه چرا نتونستم امشب خوشحال باشم.... ناراحتیم رو تاش ب ادامه میدم و روز بعدش ناراحت میشم ازینکه چرا نتونستم روز قبلش شاد باشم و این روند تا روز مرگمون ادامه پیدا میکنه و توی چشم به هم زدن میبینی ک .... عه؟... تموم شد که:)... کی؟ چطوری تموم شد؟ من قصد داشتم خوشحال باشم.......... اگر همین الان ناراحتی.... فراموشش کن دورش بنداز و کنارش بزن.... با خوشحالی بخواب.... یه کتاب بخون و یکم خاطره بنویس و یه آهنگ ملایم شاد گوش کن..... میبینی ک توی اتاقتی.... قبلش توی بحث سخت با خانوادت بودی ولی الان تنهایی... میتونی همه رو دور بندازی و خودتو خوشحال کنی:).... بچه ها به هر زبونی که بتونم بهتون این رو بارها تکرار میکنم.... خوشحالی خودتون.... دست خودتونه:)).... میتونی روزهات رو با فکر اینکه "چرا خوشحال نبودی ای بابا" بگذرونی و یا همین الان ناراحتی رو بیرون بکشی از قلبت بندازیش توی توالت(جاهای بهتریم هس ولی برا ناراحتی بهترین جائه:://) لازم نیست برای آیندت قوی بشی و یا سختی تحمل کنی چون شمشیر زیر گرمای بیشتر قوی تره و زر زر ..... ما فقط نیاز داریم خوشحال باشیم و این خوشحالی رو نه خدا بهت میده نه دوستت نه گوشیت نه معجزه.... همش دست خودته..... همین الانم برای شروع دوباره دیر نیست :)
نظرات (۹۱)