Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

رمان عشق ابدی پارت 15-ادامش تو نظراته^^

۱ نظر گزارش تخلف
mehrnaz
mehrnaz

**
داشتم نوشابمو میخوردم که یهو نازنین گفت:راستی سانی امروز با ماهان کلاس داریم نه؟؟اخ خیلی دوس دارم ببینمش...میخوام ببینم کی دل دوست خلمو برده...
و بعد زیر خنده اما کسی نبود منو که نوشابه از حرف نازی تو گلوم پریده بود نجات بده...
...

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

رمان عشق ابدی پارت 15-ادامش تو نظراته^^

۱۱ لایک
۱ نظر

**
داشتم نوشابمو میخوردم که یهو نازنین گفت:راستی سانی امروز با ماهان کلاس داریم نه؟؟اخ خیلی دوس دارم ببینمش...میخوام ببینم کی دل دوست خلمو برده...
و بعد زیر خنده اما کسی نبود منو که نوشابه از حرف نازی تو گلوم پریده بود نجات بده...
خودم که اروم شدم...یه مشت زدم تو بازوش و گفتم:کوفت...دختریکه پروووو...
نازی هم یه لبخند حرص درار زد و گفت:وااای عزیزم همیشه بهم بگو کوفت اخه میدونی معنیش چی میشه؟؟" ک"یعنی کل..."و"یعنی وجودم"ف"یعنی فدای"ت"یعنی تو...میشه کل وجودم فدای تو...
و دوباره قهقهه ای سر داد و از سلف بیرون رفت اما من مبهوت مونده بودم....او چی گفت؟؟؟واااای خدا باورم نمیشه...ماهانم دقیقا اینو بهم میگفت وقتی بهش میگفتم کوفت...با یاد اونروزا اشک تو چشام جمع شد...

سرگرمی و طنز