فیک تهیونگ پارت۱:::::::::::پـلاس هیجـده///هیـجانی///عـاشقانه(فیک جدید)

۳ نظر گزارش تخلف
ム刀ノイム-ム尺ᄊリ
ム刀ノイム-ム尺ᄊリ

ژانر:عاشقانه_پلاس هیجده_هیجانی
شخصیت ها:هیونجین_تهیونگ_ا/ت_کارینا_جیمین_پی دی نیم_ماماناتون و باباهاتون_شایدم وسط داستان یکی اضافه شه
باهم دوییدین تا به یه درخت رسیدین کوبوندت به درخته و لباتو بوسید نفس کم اوردین و ازهم جدا شدین
_آه خیلی خوبی بیب
+میدونم(با پوزخند)
فلش بک به چند دقیقه پیش
عروسیتون بود و شمادوتا بخاطر اینک خسته شده بودین از عروسی فرار کردین و الان رسیدین اینجا
پایان فلش بک
+حالا از این جنگل امازون چجوری بریم خونه؟
_اومممم نمیدونم ولی یه راه حل دارم
دستتو کشید و یواشکی رفتین تو حیاط تالاری ک توش عروسیتون بود(هنوز مهمونا بودن و داشتن دنبالتون میگشتن)
_همینجا بمون بزار ماشینو بیارم
+اوکی بدو پس
سریع رفت ماشینو برداشت و اومد جلوت شیشه رو اورد پایین
_بیا بشین بیبی گرل
+هنو بیبی گرلت نشدم ک
_امشب میشی.×~×
یکم ترسیدی و سوار‌ماشین شدی
+هیونجین فک نمیکنی یکم زوده؟(تخخ تهیونگ نبود*ضدحال*)
_نووووچ
رسیدین ب ی فروشگاه
_وایسا برم ی چنتا خوراکی بخرم بیام
رفت
+وایسا درو قفل...ولش کن بابا
فک کردی یکی داره به ماشین نزدیک میشه اما اهمیتی ندادی...صدای پا خیلی داشت نزدیک میشد
در باز شد و تو کشیده شده بودی تو بغل یکی
تا خواستی سرتو بیاری بالا ببینی کیه چشات سیاهی رفت و غش کردی
چشاتو باز کردی ک دیدی دست و پاهات به یه صندلی و خودتم رو اون صندلی نشستی
کلی خودتو تکون دادی ولی نتونستی از اون صندلی جدا شی
+کممممککک نجاتم بدیییییین
(گایز الان _ معنی تهیونگ رو میده)
_سلام ا/ت(با حرص)
+تهیونگ؟ت...ت..تو م..ن...
_اره من تورو گروگان گرفتم
+چ...ر..چرا؟
_چون من هنوزم دوست دارم ا/ت
+ام...ا..م...اما م..ما از ه..م جدا نشدیم؟
_اوهوم شدیم و تو ازدواج کردی
+منم دل..م برات تنگ...شده بو..د
بهت نزدیک شد و بغلت کرد.احساس ارامش‌میکردی...ازت جدا شد گفت..
_حالا میخوای با من باشی یا با هیونجین
+.......
_جواب بده
+امممم...خ...ب فک ک...نم تورو ب..ب...بیشتر دوست...دارم
پوزخند زد و گفت
_منم عاشقتم ا/ت
+ولی من چجوری باید از هیونجین جدا شم؟
_خودم واست درستش میکنم
دست و پاتو باز کرد و دستتو گرفت و با خودش کشید بردت انداختت تو ماشینش و به یه سمتی رفت که انگار واست اشنا بود...
_میای خونه ی من؟
+اوهوم
_اوکی اگه نمیومدی هم من میاوردمت بیب
پوزخند زدی و سرتو گذاشت رو صندلی ماشین
ادامه دارد....

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

فیک تهیونگ پارت۱:::::::::::پـلاس هیجـده///هیـجانی///عـاشقانه(فیک جدید)

۹ لایک
۳ نظر

ژانر:عاشقانه_پلاس هیجده_هیجانی
شخصیت ها:هیونجین_تهیونگ_ا/ت_کارینا_جیمین_پی دی نیم_ماماناتون و باباهاتون_شایدم وسط داستان یکی اضافه شه
باهم دوییدین تا به یه درخت رسیدین کوبوندت به درخته و لباتو بوسید نفس کم اوردین و ازهم جدا شدین
_آه خیلی خوبی بیب
+میدونم(با پوزخند)
فلش بک به چند دقیقه پیش
عروسیتون بود و شمادوتا بخاطر اینک خسته شده بودین از عروسی فرار کردین و الان رسیدین اینجا
پایان فلش بک
+حالا از این جنگل امازون چجوری بریم خونه؟
_اومممم نمیدونم ولی یه راه حل دارم
دستتو کشید و یواشکی رفتین تو حیاط تالاری ک توش عروسیتون بود(هنوز مهمونا بودن و داشتن دنبالتون میگشتن)
_همینجا بمون بزار ماشینو بیارم
+اوکی بدو پس
سریع رفت ماشینو برداشت و اومد جلوت شیشه رو اورد پایین
_بیا بشین بیبی گرل
+هنو بیبی گرلت نشدم ک
_امشب میشی.×~×
یکم ترسیدی و سوار‌ماشین شدی
+هیونجین فک نمیکنی یکم زوده؟(تخخ تهیونگ نبود*ضدحال*)
_نووووچ
رسیدین ب ی فروشگاه
_وایسا برم ی چنتا خوراکی بخرم بیام
رفت
+وایسا درو قفل...ولش کن بابا
فک کردی یکی داره به ماشین نزدیک میشه اما اهمیتی ندادی...صدای پا خیلی داشت نزدیک میشد
در باز شد و تو کشیده شده بودی تو بغل یکی
تا خواستی سرتو بیاری بالا ببینی کیه چشات سیاهی رفت و غش کردی
چشاتو باز کردی ک دیدی دست و پاهات به یه صندلی و خودتم رو اون صندلی نشستی
کلی خودتو تکون دادی ولی نتونستی از اون صندلی جدا شی
+کممممککک نجاتم بدیییییین
(گایز الان _ معنی تهیونگ رو میده)
_سلام ا/ت(با حرص)
+تهیونگ؟ت...ت..تو م..ن...
_اره من تورو گروگان گرفتم
+چ...ر..چرا؟
_چون من هنوزم دوست دارم ا/ت
+ام...ا..م...اما م..ما از ه..م جدا نشدیم؟
_اوهوم شدیم و تو ازدواج کردی
+منم دل..م برات تنگ...شده بو..د
بهت نزدیک شد و بغلت کرد.احساس ارامش‌میکردی...ازت جدا شد گفت..
_حالا میخوای با من باشی یا با هیونجین
+.......
_جواب بده
+امممم...خ...ب فک ک...نم تورو ب..ب...بیشتر دوست...دارم
پوزخند زد و گفت
_منم عاشقتم ا/ت
+ولی من چجوری باید از هیونجین جدا شم؟
_خودم واست درستش میکنم
دست و پاتو باز کرد و دستتو گرفت و با خودش کشید بردت انداختت تو ماشینش و به یه سمتی رفت که انگار واست اشنا بود...
_میای خونه ی من؟
+اوهوم
_اوکی اگه نمیومدی هم من میاوردمت بیب
پوزخند زدی و سرتو گذاشت رو صندلی ماشین
ادامه دارد....

سرگرمی و طنز