Bangchan "Railway" | [stary kids: SKZ-PLAYER](کپشن)
اینا تئوری هایِ خودمه و نمیشه گفت ابنا صددرصد درسته یا صددرصد غلطه. و واسه اینکه دوتا چانو قازی نکنید ، کریس : چان خون آشام و چان : چان قاتله
«کار بدی که انجام میدی، همیشه به خودت برمیگرده.»
داستانی از گناهکار و رهاننده، چرخهای جهنمی که هیچگاه به پایان نمیرسه داستان با فرار چان از فردی ناشناس و در وحشت شروع میشه.
توی یکی از صحنهها، چان رو میبینیم که از بدن فردی ایستاده بیرون میاد، انگار که محصولی زادهشده از اون شخص ناشناس بیچهرهست، قبل از اینکه به زندان پرت بشه و توی کیسه جنازهای بیدار بشه کریس ومپایر بعدش وارد خشم و خشونتی بیپایان میشه، همه کسایی که سد راهش بودن رو نابود میکنه و به جهنمی که توش گرفتار شده بود، چیره میشه و تبدیل به پادشاه اون دایره جهنمی میشه. کسایی که مقابلش میایستادن رو از طریق پیمان خون مانند به یه خونآشام و پیرو خودش تبدیل میکرد، انگار که روح قربانیانش رو میمکید توی این بخش میشه فرض کرد که خونآشام کنترل روایت رو در دست داشت. کسی بود که میخوند و سعی داشت مخاطب رو قانع کنه که کارهاش قابل توجیهه. «به تلفات اهمیت نده، وقتی من و تو هستیم، امنیت داریم.»
تلاش میکرد که کارهاشو موجه نشون بده.
توی کورس پایانی، این بار "چان جلاد"
(پ.ن: همونی که سفید پوشیده بود.) کنترل روایت رو به دست گرفت. اون کسی بود که صحبت میکرد، کسی که اقتدار داشت. دیگه خونآشام کنترلی نداشت و توی سلول زندان با جلاد خودش زندانی شد و آماده شد که سرنوشتش رو بپذیره. خونآشام خطاب به دوقلوی شیطانیاش گفت: «عزیزم، ضربان قلبمون رو حس کن.» انگار بهش میگفت آماده شو، چون وقت پایان رسیده و سرانجام، خونآشام توسط جلادش «به آرامش رسید».
چان مشکیپوش زاده ی خود سفیدپوششه، طی یک چرخه بیپایان توسط اون کشته میشه (مثل شروع اموی که از کیسه جنازه بلند شد.) و دوباره و دوباره توسط آفریننده خودش به قتل میرسه.
اما آیا این پایان داستانه؟ خیر. این چرخه دوباره و دوباره تکرار میشه، درست مثل آغاز ویدئو. این خونآشام، این موجود پوسیده و خونخوار، زادهی اون بنگچان سفید پوشه و تنها خودشه که باید بارها و بارها اون رو به آرامش برسونه و از بینش ببره.
ادامه در کپشن_
نظرات (۷)