رفته بودیم گرگان ...
میخواستیم بریم ابشار شیر اباد ...
برای اینکه به ابشارش برسی باید ۸۰۰ متر پیاده روی کنیم ...
خلاصه دیگه تازه ۲۵۰ متر پیاده روی کرده بودیم که کیانا شروع کرد گریه کرده ...!
کیانا- ای پام هق هق هق هق ای گه خوردم اومدم هق فیس هق هق هق هق اییییی مامانیییی هق هق هق هق فیسسسسسس نمیتونم ادامه بدم اییییی پامممممم هق هق هق هق ....
حالا من فکم خورده بود کف زمین ...
جهت اطلاع باید بگم کیانای من نفس من زود گریش در میادا ... ولی یه چیزه چرتی به نام غرور باعث میشه خیلی جاها گریه نکن نفس جانم ....
هیچی اینو گفتم که با نفس نازک نارنجیم خوب رفتار کنین ایشون بسی حساس...