در حال بارگذاری ویدیو ...

سریال دولهن قسمت ۹۴ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

سریال دولهن با دوبله فارسی دری و زبان اصلی پخش : شنبه تا چهارشنبه روزی ۵ قسمت

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۹۴

سوریلی به ویدیا می گوید که قصد ندارد ساگر را از او بگیرد اما نمی تواند روزها و شبهای عاشقانه و پرشوری را که با او گذرانده بود فراموش کند! هما با شالو تماس می گیرد و به او دستور می دهد فقط بر پیروزی بر چینی تمرکز کند. در هنگام شام ، ویدیا از ساگر می پرسد که آیا او سوریلی را خیلی دوست دارد ، بنابراین او پاسخ می دهد که او دوست دارد اما نه بیشتر از او. سوریلی برای شام کنار ساگر و ویدیا می نشیند و عکسی از سوریلی و ساگر را در کنار هم به ساگر نشان می دهد. سوریلی لحظات لذت بخشی را که با هم در یک هتل گذرانده بودند روایت می کند. ساگر می گوید که نمی تواند به خاطر بیاورد و از سوریلی می خواهد که او را به همه جا ببرد. سوریلی موافقت می کند اما به شرطی که فقط دو نفر آنها بروند! ویدیا ناراحت می شود. در همین حال ، هما به هارش طعنه می زند که چگونه موفق شده است شالو را عروس خانه کند. او به او هشدار می دهد که احتمالاً او را از خانه بیرون می کنند ، اما شالو همیشه اینجا باقی می ماند. هارش پاسخ می دهد که چینو فقط یک خویشاوند دور است در حالی که چاندرا دختر این خانه است و حق داشتن ارث را خواهد داشت! هارش به او هشدار می دهد که فقط پادشاهی او تا پایان ادامه خواهد داشت! کارتیک همه اینها را می شنود و می گوید که باید با کمک هما از شر سختی خلاص شود! سوریلی و ساگر به اتاق برمی گردند و او با هیجان به او می گوید که چقدر از آن روز لذت برده است. بعداً ، سوریلی به ویدیا می گوید رفتارش را تغییر دهد و همسرش باشد نه مادرش! ساگر به ویدیا می گوید که می خواهد یک جشن باشکوه برای جشن هشتمین سالگرد دوستی سوریلی و او داشته باشد. سوریلی به ویدیا طعنه می زند که 8 سال زمان زیادی برای شناختن یکدیگر است...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال دولهن قسمت ۹۴ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

۱ لایک
۰ نظر

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۹۴

سوریلی به ویدیا می گوید که قصد ندارد ساگر را از او بگیرد اما نمی تواند روزها و شبهای عاشقانه و پرشوری را که با او گذرانده بود فراموش کند! هما با شالو تماس می گیرد و به او دستور می دهد فقط بر پیروزی بر چینی تمرکز کند. در هنگام شام ، ویدیا از ساگر می پرسد که آیا او سوریلی را خیلی دوست دارد ، بنابراین او پاسخ می دهد که او دوست دارد اما نه بیشتر از او. سوریلی برای شام کنار ساگر و ویدیا می نشیند و عکسی از سوریلی و ساگر را در کنار هم به ساگر نشان می دهد. سوریلی لحظات لذت بخشی را که با هم در یک هتل گذرانده بودند روایت می کند. ساگر می گوید که نمی تواند به خاطر بیاورد و از سوریلی می خواهد که او را به همه جا ببرد. سوریلی موافقت می کند اما به شرطی که فقط دو نفر آنها بروند! ویدیا ناراحت می شود. در همین حال ، هما به هارش طعنه می زند که چگونه موفق شده است شالو را عروس خانه کند. او به او هشدار می دهد که احتمالاً او را از خانه بیرون می کنند ، اما شالو همیشه اینجا باقی می ماند. هارش پاسخ می دهد که چینو فقط یک خویشاوند دور است در حالی که چاندرا دختر این خانه است و حق داشتن ارث را خواهد داشت! هارش به او هشدار می دهد که فقط پادشاهی او تا پایان ادامه خواهد داشت! کارتیک همه اینها را می شنود و می گوید که باید با کمک هما از شر سختی خلاص شود! سوریلی و ساگر به اتاق برمی گردند و او با هیجان به او می گوید که چقدر از آن روز لذت برده است. بعداً ، سوریلی به ویدیا می گوید رفتارش را تغییر دهد و همسرش باشد نه مادرش! ساگر به ویدیا می گوید که می خواهد یک جشن باشکوه برای جشن هشتمین سالگرد دوستی سوریلی و او داشته باشد. سوریلی به ویدیا طعنه می زند که 8 سال زمان زیادی برای شناختن یکدیگر است...