وقت رفتنه 00:00
صبح من قفلی رودر
نیشخند سیگار تخمی رومن
رد داده مغزمو بیس چاری قفلم
دلم پره درده و دستمه کلتم
باز میزارم امشب روی مغزم
چشامو میبندمو غلبه رو ترسم
میکنم تا که دیگه نلرزه دستام
ولی باز یهو میشه سرازیر اشکام
توی مرگم شانس از من نیس
خسه شدمو چشام هرشب خیس
حتی تو عشقم شانسم
زد توی قلبمو قلبم مرد
هرکی رسید به من سر خم کرد
تادلم سوخت بد خنجر زد...
نظرات (۱)