حرف های جونگ کوکی (بانی عضله ای ^-^)

jeon.lee
jeon.lee

خلاصه حرف های فرشته کوچولومون:
سلام جونگ کوکم .حالا چرا دوربین رو روشن کردم؟همینجوری؟نه!
همین چند ساعت پیش اجرا تموم شد اومدم خونه.یه جورایی یهو دلم خواست لایو بذارم ولی چون دوربین مخصوص لایو نیست توی شرکت گفتم یه ویدیو بگیرم بذارم براتون:)
بالاخره بعد از 2 سال و نیمی که مثل 23 سال احساس شد توی کره کنسرت گذاشتیم.به طور کلی خیلی خوشحال بودم .انگار برگشتم خونه :) ولی ابراز شوق و تشویق و همخونی شما...خیلی حیف شد.نتونستم بشنوم برای همین اجرای امروز سخت بود ولی نه به این معنی که خوش نگذشته باشه قبلا تجربه کنسرت انلاین داشتیم ولی اون موقع با این فکر که شما از توی خونه می بینید خیلی تمیز جلو دوربین اجرا میکردیم ولی امروز جلومون دوربین بود ولی شما نتونستین احساسی بروز بدین و حتی از جاتون بلند بشین که راحت تکون بخورین.خیلی سخت بود ولی ما تلاشمون رو کردیم از قصد یکمم بیشتر انرژی نشون دادیم از خودمون ولی با خودم فکر کردم اشکالی نداره اینجوری اجرا کنیم؟قبل از ورود به صحنه گفتم حالا که ارمیا نمیتونن کاری کننمن همه انرژیمو براشون تخلیه می کنم بجاش ولی رو در رو خیلی حسش متفاوت بود ادم تا تجربه اش کنه نمیدونه.برای همین قبل و بعد از اجرا نگران این بودم امروز خوش گذشت بهتون واقعا؟برای همین اومدم فیلم بگیرم حرفامو بزنم.ما همه امروز خیلی خوشحال بودیم همین که میدیدیمتون خیلی خوب بود ولی نمیدونم به شما خوش گذشت خوشحال بودین؟امیدوارم همینطور باشع.اگه یه ریهرسال مثل واقعیت میذاشتیم خوب میشد ولی چون همچین شرایطی بار اول بود ...ایگو اره خلاصه.معمولا باید از این زیر یه عالمه کامنت بالا بیاد ولی تنهایی نشستم دارم حرف میزنم خنده داره...به هر حال اینم یه چالش جدیده همین که کسی چیزیش نشد و خوب تموم شد خداروشکر ولی نمیدونم یه جوراییحسم قروقاطیه .دلم تنگ شده برای اون صحنه هایی که به شما و هم ما خوش میگذشت.هوا هم خیلی سرد بود امروز ما هم دستامون یخ میکرد با اینکه فعالیت داشتیم.
.
.
بعدشم یه سری پیشنهاد که لباس گرم و دستکش بپوشید برای روزای بعد .اخرشم گفت هنوز نرفتم حموم برم که فردا باید ورزش بکنم و هی میگفت چی بگم چی میگم یکم گیج خوابم نمیدونم احساسم رو منتقل کردم یا نه .نمیدونم بیخیال بعدم گفت به امید دیدار دوباره ی شما ^-^
.
.
مرسی از elahe98-rz

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

حرف های جونگ کوکی (بانی عضله ای ^-^)

۲ لایک
۰ نظر

خلاصه حرف های فرشته کوچولومون:
سلام جونگ کوکم .حالا چرا دوربین رو روشن کردم؟همینجوری؟نه!
همین چند ساعت پیش اجرا تموم شد اومدم خونه.یه جورایی یهو دلم خواست لایو بذارم ولی چون دوربین مخصوص لایو نیست توی شرکت گفتم یه ویدیو بگیرم بذارم براتون:)
بالاخره بعد از 2 سال و نیمی که مثل 23 سال احساس شد توی کره کنسرت گذاشتیم.به طور کلی خیلی خوشحال بودم .انگار برگشتم خونه :) ولی ابراز شوق و تشویق و همخونی شما...خیلی حیف شد.نتونستم بشنوم برای همین اجرای امروز سخت بود ولی نه به این معنی که خوش نگذشته باشه قبلا تجربه کنسرت انلاین داشتیم ولی اون موقع با این فکر که شما از توی خونه می بینید خیلی تمیز جلو دوربین اجرا میکردیم ولی امروز جلومون دوربین بود ولی شما نتونستین احساسی بروز بدین و حتی از جاتون بلند بشین که راحت تکون بخورین.خیلی سخت بود ولی ما تلاشمون رو کردیم از قصد یکمم بیشتر انرژی نشون دادیم از خودمون ولی با خودم فکر کردم اشکالی نداره اینجوری اجرا کنیم؟قبل از ورود به صحنه گفتم حالا که ارمیا نمیتونن کاری کننمن همه انرژیمو براشون تخلیه می کنم بجاش ولی رو در رو خیلی حسش متفاوت بود ادم تا تجربه اش کنه نمیدونه.برای همین قبل و بعد از اجرا نگران این بودم امروز خوش گذشت بهتون واقعا؟برای همین اومدم فیلم بگیرم حرفامو بزنم.ما همه امروز خیلی خوشحال بودیم همین که میدیدیمتون خیلی خوب بود ولی نمیدونم به شما خوش گذشت خوشحال بودین؟امیدوارم همینطور باشع.اگه یه ریهرسال مثل واقعیت میذاشتیم خوب میشد ولی چون همچین شرایطی بار اول بود ...ایگو اره خلاصه.معمولا باید از این زیر یه عالمه کامنت بالا بیاد ولی تنهایی نشستم دارم حرف میزنم خنده داره...به هر حال اینم یه چالش جدیده همین که کسی چیزیش نشد و خوب تموم شد خداروشکر ولی نمیدونم یه جوراییحسم قروقاطیه .دلم تنگ شده برای اون صحنه هایی که به شما و هم ما خوش میگذشت.هوا هم خیلی سرد بود امروز ما هم دستامون یخ میکرد با اینکه فعالیت داشتیم.
.
.
بعدشم یه سری پیشنهاد که لباس گرم و دستکش بپوشید برای روزای بعد .اخرشم گفت هنوز نرفتم حموم برم که فردا باید ورزش بکنم و هی میگفت چی بگم چی میگم یکم گیج خوابم نمیدونم احساسم رو منتقل کردم یا نه .نمیدونم بیخیال بعدم گفت به امید دیدار دوباره ی شما ^-^
.
.
مرسی از elahe98-rz