خیلی وقتا به خودت میگی:...
مگ چی کم گزاشتم؟
همیشه سعی کردم کمک کنم...اطرافیانمو خوشحال کنم...حتی غریبه هارو!!
اصن امکان نداش بد بشم!
کی فکرشو میکرد...
یهو انقد سرد شم ک حتی خانوادم هم با دیدنم بگن:وااای این اومد!!
بعضی وقتا با ادمای دور و برم باید بگم:
میدونی چیه؟!...دیگ حالم داره از خودم بهم میخوره
از بس خودمو تغیر دادم واس این و اون!!
انقد تغیر کردم ک وقتی از جلو آینه رد میشم میگم:
این کی بود الان؟؟!
نمیدونم بشم ابجیه لاشیای درو برم
یا بشم معشوقه کسی ک معلوم نی منو یادش هست. یا نه....
یا بشم رفیقی ک دلش میخاد کمک کنه ولی میرینه
یا حتی دختره مادری ک میخاد بچشو جوری ببینه ک واقعیت نداره....
میدونی!فقط خسته شدم از بس کسی حرفمو نفهمیده و فقط سر تکون داده!
باس به ادما گفت:
یکی مث خودت بساز ازم ک بشم عینه خیاله تو
خسته شدم من بخدا قسم
همین بقل منو پیاده کن:)
وقتی از یکی ک اوضاعش خوب نی میاین ب زور از حلقومش حرف میکشین...
ینی نه میخاد باهات حرف بزنه و ن میخاد ناراحتت کنه و بگه برو گمشو...چون حوصله نداره:)
نظرات (۱۱)