وانشات از جونگ کوک ؛ پارت 1 ( کپشن)

۰ نظر گزارش تخلف
ₗₒₙₑₗy
ₗₒₙₑₗy

2 سالی میشه که طرفدار پرو پا قرص بی تی اس هستی.همهی وسایلای اتاقت هم یا عکس جانگ کوکه یا ارم بی تی اس.
داری تو اینستا میگردی که یه پست مربوط به بی تی اس میبینی.بازش میکنی و شروع میکنی به خوندن:
بی تی اس در تاریخ.......به ایران میاد .ارمی ها خودتونو اماده کنین .

بعد از خوندن پست با ابرویی بالا میندازی و با خودت میگی:ای کاش واقعا میومدن. من که میدونم الکیه.
بعد از خاموش کردن گوشیت میری و تلوزیون رو روشنن میکنی.ماهواره رو که باز کردی با این مواجه شدی:

بالاخره گروه پر طرفدار بی تی اس در تاریخ......به ایران میرن و کنسرتی اجرا میکنن.


قطره اشکی رو گونت از خوشحالی میچکه.از خوشحالی تو خونه همینجور جیغ میزنی و بالا و پایین میپری.
زنگ میزنی به دوستت:ا/ت خبرو شنیدی؟بالاخره به ارزوم میرسم.
دوستت:اره شنیدم.دارم از خوشحالی بال در میارم.

بعد از صحبت با دوستت تاریخ امروزو نگاه میکنی.3 روز دیگه بی تی اس میخوان بیان.
قراره کنسرت رو تو ورزشگاه ازادی اجرا کنن.با خوشحالی سایتی که تو اخبار برای خرید بلیط گفته بود رو میزنی و کل پولاتو برای نشستن در ردیف اول کنسرت میدی.حداقل باید 3 سال بگذره تا بتونی دوباره اونمقدار پولو جمع کنی.ولی با خودت میگی:می ارزه!


با خخودت میگی:من ارمی بمب ندارم چیکار کنم؟
فکر میکنی و میگی فردا اگه مغازه عموی دوستم باز باشه با هم میریم و ازش میخریم.(دایی دوستت مغازه وسایل بی تی اس رو داره و ارمی بمب هاشم وارداتی و خبلی گرونن)

به دوستت میزنگی:ا/ت سلام خوبی؟به عموت بگو ارمی بمب ها رو نگه داره تا فردا بیام ازش بخرم.
دوستت:باش.گودبای.

میری با هزار تا فکر میخوابی.
............
فردا:
با فکر بی تی اس از خواب بلند میشی.از وقتی فهمیدی میخوان بیان تمام فکر و ذهنت همینه.
ساعتو نگاه میکنی:ساعت 10 صبح
لباساتو میپوشی و به دوستت میزنگی:ا/ت لباساتو بپوش میام دنبالت بریم مغازه عموت.

از خونه میزنی بیرون و میری دنبال دوستت.از خوشحلی همش تو ماشینتونن اهنگای بی تی اس پخش میشه.
میرسی به مغازه عموی دوستت و یه ارمی بمب یا 1 فتو بوک 100 صفحه ای میخری که پولش خیلی زیاد شده و اونم از بابات قرض گرفتی.

با دوستت میرین خونه خودت.(چون دانشجویی خونه مجردی داری)

.......
اینم از پارت یکـ :)
تعداد لایک ها بهـ 8 تا رسید پارتـ بعدیـ رو میزارمـ :)

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

وانشات از جونگ کوک ؛ پارت 1 ( کپشن)

۲ لایک
۰ نظر

2 سالی میشه که طرفدار پرو پا قرص بی تی اس هستی.همهی وسایلای اتاقت هم یا عکس جانگ کوکه یا ارم بی تی اس.
داری تو اینستا میگردی که یه پست مربوط به بی تی اس میبینی.بازش میکنی و شروع میکنی به خوندن:
بی تی اس در تاریخ.......به ایران میاد .ارمی ها خودتونو اماده کنین .

بعد از خوندن پست با ابرویی بالا میندازی و با خودت میگی:ای کاش واقعا میومدن. من که میدونم الکیه.
بعد از خاموش کردن گوشیت میری و تلوزیون رو روشنن میکنی.ماهواره رو که باز کردی با این مواجه شدی:

بالاخره گروه پر طرفدار بی تی اس در تاریخ......به ایران میرن و کنسرتی اجرا میکنن.


قطره اشکی رو گونت از خوشحالی میچکه.از خوشحالی تو خونه همینجور جیغ میزنی و بالا و پایین میپری.
زنگ میزنی به دوستت:ا/ت خبرو شنیدی؟بالاخره به ارزوم میرسم.
دوستت:اره شنیدم.دارم از خوشحالی بال در میارم.

بعد از صحبت با دوستت تاریخ امروزو نگاه میکنی.3 روز دیگه بی تی اس میخوان بیان.
قراره کنسرت رو تو ورزشگاه ازادی اجرا کنن.با خوشحالی سایتی که تو اخبار برای خرید بلیط گفته بود رو میزنی و کل پولاتو برای نشستن در ردیف اول کنسرت میدی.حداقل باید 3 سال بگذره تا بتونی دوباره اونمقدار پولو جمع کنی.ولی با خودت میگی:می ارزه!


با خخودت میگی:من ارمی بمب ندارم چیکار کنم؟
فکر میکنی و میگی فردا اگه مغازه عموی دوستم باز باشه با هم میریم و ازش میخریم.(دایی دوستت مغازه وسایل بی تی اس رو داره و ارمی بمب هاشم وارداتی و خبلی گرونن)

به دوستت میزنگی:ا/ت سلام خوبی؟به عموت بگو ارمی بمب ها رو نگه داره تا فردا بیام ازش بخرم.
دوستت:باش.گودبای.

میری با هزار تا فکر میخوابی.
............
فردا:
با فکر بی تی اس از خواب بلند میشی.از وقتی فهمیدی میخوان بیان تمام فکر و ذهنت همینه.
ساعتو نگاه میکنی:ساعت 10 صبح
لباساتو میپوشی و به دوستت میزنگی:ا/ت لباساتو بپوش میام دنبالت بریم مغازه عموت.

از خونه میزنی بیرون و میری دنبال دوستت.از خوشحلی همش تو ماشینتونن اهنگای بی تی اس پخش میشه.
میرسی به مغازه عموی دوستت و یه ارمی بمب یا 1 فتو بوک 100 صفحه ای میخری که پولش خیلی زیاد شده و اونم از بابات قرض گرفتی.

با دوستت میرین خونه خودت.(چون دانشجویی خونه مجردی داری)

.......
اینم از پارت یکـ :)
تعداد لایک ها بهـ 8 تا رسید پارتـ بعدیـ رو میزارمـ :)