فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 66
یونگی راحت میتونست از قیافه ی یهویی ناراحت یوکی فکرای منفیشو بفهمه .
یوکی خیلی تابلو بود و هرکسی میتونست اونو عین یه کتاب بخونه .
ولی یونگی میدونست میتونه این تصورشو از بین ببره . ولی قبلش یه کاریم بود که میخواست بکنه .
یونگی ـ هی غذاتو بخور .
چاپ استیک های یوکیو ورداشت و خودش شروع کرد به دادن نودل ها بهش . وقتی دید یوکی آروم آروم داره نودلارو میخوره پوزخند زد .
سریع سر دیگه ی نودلو گذاشت تو دهن خودش تا اینکه دو تا لب به هم رسیدن ..
دومین بوسه از پسرای بنگتن ...
تو یه روز ...
نظرات (۳۰)