نان خوردن غازها در دریاچه زیبای شاهنجرین
یادش بخیر دوران شیرین کودکی. یه زمونی منم وقتی بچه بودم کنار دریاچه مینشستم و به غازها و اردکهای دریاچه غذا میدادم. اون زمان پدربزرگ و مادربزرگم زنده بودن و به عشقشون کلی راه میاومدیم تا برسیم به شاهنجرین.
این شهر کوچک (به تازگی شهر شده) واسه من وجب به وجبش خاطرهی شیرینه. خیلی دوستش دارم و دلم میخواد منم اونجا خونه و زمین داشته باشم و بچهم رو ببرم لب دریاچه.
نظرات