مستند
سخنان حجت الاسلام علیزاده نماینده ولی فقیه در سپاه حضرت رسول پیرامون شهید سلمان امیر احمدی
محمدعلی، برادر بزرگ خانواده خانواده میر احمدی خاطره تلخی از روزهای اغتشاش دارد. بهخصوص حالا که برادرش را در همین درگیریها از دست داده است. به شنبه شب ۱۶ مهر اشاره میکند؛ همان شبی که سلمان شهید شد. ماجرا را از زبان خودش میشنویم: «من و سلمان با یکی از دوستان رفته بودیم برای آرام کردن. وارد محله امامزادهحسن که شدیم ۱۵ نفری میشدیم. جاهایی را که آتش زده بودند پاکسازی میکردیم. تابلوهای زیادی را کنده و در مسیر رفتوآمد مردم گذاشته بودند، جمعآوری کردیم تا راه باز شود. کار که تمام شد خواستیم برگردیم اما اطلاع دادند که خیابانی که به سمت بازار مبل میرود درگیری است. آنجا رفتیم تا بتوانیم راه را باز کنیم. وقتی رسیدیم اغتشاشگران با سنگ میزدند. هر چه سرراهشان بود را خراب میکردند. من و سلمان به کوچهای رفتیم که شلوغ بود. اغتشاشگران بلوایی به پا کرده بودند. هم سنگ پرتاب میکردند و هم فحاشی میکردند. ناگهان یکی از بالای بام با سلاح ساچمهای شلیک کرد و سلمان روی زمین افتاد.» صورتش غرق خون شد. محمدعلی خود را به او رساند. سلمان سلمان... نمیدانست چه باید بکند. زخم بزرگی روی گلویش بود. صورتش پر از ساچمه. بود. سلمان را سریع به بیمارستان ضیاییان بردند. قلبش هنوز میزد. تیم پزشکی خود را بالای سرش رساند. اما کار از کار گذشته و سلمان شهید شده بود.
نظرات