تئوری Savage love سپ:)

۴ نظر
گزارش تخلف
◇hwagae markett◇
◇hwagae markett◇

*اول ویدیو رو ببینید*
(عشق آرایش لحظه ای از احساساته) این تعریف یونگی از عشقه. اینکه عشق براش چه مفهومی داره. (همش با یه بهونه به وجود میاد، من منتظر چیم؟) از نظر یونگی عشق فقط نیاز به یه بهونه داره. یه چیزی مثل "هوسوک وقتی اومد خوابگاه، اون زیبا ترین رنگ پوستیو داشت که دیده بودم)، رنگ پوست هوسوک فقط یه بهونه برای قبولوندن به خودش بود که عاشقش بشه:)
"ابدیت مثل یه قلعه شنیه"، از نظر یونگ ابدیت مثل یه قلعه شنی راحت از بین میره و این همون هوسوکه!(میفهمین چرا) هوسوک برای یونگی حکم ابدیتشو داره ولی این ابدیت با یه موج کوچیک در هم شکسته میشه:)
یونگی معتقده عاشق شدن نیاز به یه بهونه کوچیک داره. یه عنوان سطحی که احساس قلبیو برات یه وجود میاره. یونگی از نگرانی هاش میگه، اینکه کسی که عاشقشه با یه موج کوچیک از بین میره:)
پارت هوسوک: (من هر روز توسط امواج پس زده میشم) هوسوک تایید میکنه که توی این رابطه مثل یه قلعه شنیه، و الان اینجاست که جواب نگرانی های یونگیو بده. شاید امواج مثال هایی هستن از جامعه و موقعیتشون که عشقشونو به خطر میندازه. (نمیدونم به چی فکر میکنم ولی نمیتونم به تو فکر نکنم!) هوسوک داره میگه با اینکه کلی چیز دور و برشون داره تهدیدشون میکنه همیشه به معشوقش که یونگی باشه فک میکنه:) هوسوک میگه هرچقد هم که بار روی شونم زیاد باشه تو دلیل ادامه دادن منی:) (چه چیزی که ازش میترسم تو باشی یا اون امواج) هوسوک نمیدونه از عشق ممنوعش میترسه یا فشار های جامعه، ترس از عشق ممنوع یا دلایل ممنوع شدنش؟ (میخوام بهت عشق بورزم، همین حالا!) توی این نقطه و زمان دیگه مهم دلیل ترس هوسوک نیست، اون تصمیمشو گرفته! جدا از همه مشکلات و "امواج" هوسوک میخواد خودشو به دستای سرد و نگران یونگی بسپره.
یونگی از نگرانی هاش گفت و حالا هوسوک داره جوابشو میده، داره اعتراف میکنه که نمیتونه به عشق فکر نکنه،از طرفی امواج پسش میزنن و از طرفی کنار فشاری که بهش میاد نمیتونه بیخیال عشق یونگی بشه. اون نمیتونه بیخیال عشق بشه پس هرقدر هم اون قلعه شنی توسط موج ها تهدید بشه، بازم عشقه که سرپا نگهش میداره.
و موسیقی به کمک حرف های نا گفته میاد:)
لازمه اشاره کنم سپ پارت خودشونو به تنهایی نوشتن...:)

کپی شدیدا ممنوعه چون نوشته های من نیستن اینا، من فقط خلاصشون کردم. منبع:@hwagee.markett

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

تئوری Savage love سپ:)

۱۰ لایک
۴ نظر

*اول ویدیو رو ببینید*
(عشق آرایش لحظه ای از احساساته) این تعریف یونگی از عشقه. اینکه عشق براش چه مفهومی داره. (همش با یه بهونه به وجود میاد، من منتظر چیم؟) از نظر یونگی عشق فقط نیاز به یه بهونه داره. یه چیزی مثل "هوسوک وقتی اومد خوابگاه، اون زیبا ترین رنگ پوستیو داشت که دیده بودم)، رنگ پوست هوسوک فقط یه بهونه برای قبولوندن به خودش بود که عاشقش بشه:)
"ابدیت مثل یه قلعه شنیه"، از نظر یونگ ابدیت مثل یه قلعه شنی راحت از بین میره و این همون هوسوکه!(میفهمین چرا) هوسوک برای یونگی حکم ابدیتشو داره ولی این ابدیت با یه موج کوچیک در هم شکسته میشه:)
یونگی معتقده عاشق شدن نیاز به یه بهونه کوچیک داره. یه عنوان سطحی که احساس قلبیو برات یه وجود میاره. یونگی از نگرانی هاش میگه، اینکه کسی که عاشقشه با یه موج کوچیک از بین میره:)
پارت هوسوک: (من هر روز توسط امواج پس زده میشم) هوسوک تایید میکنه که توی این رابطه مثل یه قلعه شنیه، و الان اینجاست که جواب نگرانی های یونگیو بده. شاید امواج مثال هایی هستن از جامعه و موقعیتشون که عشقشونو به خطر میندازه. (نمیدونم به چی فکر میکنم ولی نمیتونم به تو فکر نکنم!) هوسوک داره میگه با اینکه کلی چیز دور و برشون داره تهدیدشون میکنه همیشه به معشوقش که یونگی باشه فک میکنه:) هوسوک میگه هرچقد هم که بار روی شونم زیاد باشه تو دلیل ادامه دادن منی:) (چه چیزی که ازش میترسم تو باشی یا اون امواج) هوسوک نمیدونه از عشق ممنوعش میترسه یا فشار های جامعه، ترس از عشق ممنوع یا دلایل ممنوع شدنش؟ (میخوام بهت عشق بورزم، همین حالا!) توی این نقطه و زمان دیگه مهم دلیل ترس هوسوک نیست، اون تصمیمشو گرفته! جدا از همه مشکلات و "امواج" هوسوک میخواد خودشو به دستای سرد و نگران یونگی بسپره.
یونگی از نگرانی هاش گفت و حالا هوسوک داره جوابشو میده، داره اعتراف میکنه که نمیتونه به عشق فکر نکنه،از طرفی امواج پسش میزنن و از طرفی کنار فشاری که بهش میاد نمیتونه بیخیال عشق یونگی بشه. اون نمیتونه بیخیال عشق بشه پس هرقدر هم اون قلعه شنی توسط موج ها تهدید بشه، بازم عشقه که سرپا نگهش میداره.
و موسیقی به کمک حرف های نا گفته میاد:)
لازمه اشاره کنم سپ پارت خودشونو به تنهایی نوشتن...:)

کپی شدیدا ممنوعه چون نوشته های من نیستن اینا، من فقط خلاصشون کردم. منبع:@hwagee.markett