در حال بارگذاری ویدیو ...

سریال دولهن قسمت ۹۱ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

سریال دولهن با دوبله فارسی دری و زبان اصلی پخش : شنبه تا چهارشنبه روزی ۵ قسمت

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۹۱

سیندورا ویدیا را متهم می کند که فقط می خواهد وارثی برای اموال بیاورد و به او هشدار می دهد که هیچ فایده ای نخواهد داشت زیرا نه ساگر دیوانه و نه کودک دیوانه اش چیزی به دست نمی آورند! او به ویدیا هشدار می دهد که تمام عمر خود را با یک شوهر دیوانه و یک کودک دیوانه سپری خواهد کرد!. شالو از ویدیا می پرسد آیا او نیز مایل به داشتن یک شوهر "معمولی" است ، بنابراین ویدیا پاسخ می دهد که او همیشه از خدا سپاسگزار خواهد بود که او را بدون توجه به آنچه دیگران می گویند ، شوهری مانند ساگر داد. از سوی دیگر ، سیندورا به ساگر دستور می دهد که برای هر چیز کوچکی نزد ویدیا نرود زیرا او اکنون پسر بزرگی است اما ساگر پاسخ می دهد که او بسیار خوب است و از بودن در کنار او احساس خوبی دارد. صبح روز بعد ، وقتی ویدیا برای شالو لباس عروسی گران قیمت می آورد ، هما می گوید که آنها نمی توانند جواهرات مناسبی را که با این لباس همراه است تهیه کنند. ویدیا تمام جواهرات خود را می آورد و به شالو می دهد. کوشالیا به ویدیا یادآوری می کند که همسرش جواهرات را به او داده است ، بنابراین ویدیا پاسخ می دهد که از ساگر اجازه گرفته است. روز بعد ، چینو و شالو ازدواج می کنند. آنیکت به اوما پیشنهاد می کند که شالو و چینو را به مکان مناسبی برای ماه عسل بفرستد. ساگر می خواهد بداند چرا ویدیا و او برای ماه عسل نرفته اند. او می گوید که ویدیا و او نیز دوست دارند اکنون با چینو همراه شوند! آنیکت نیز موافق است. سیندورا با شنیدن این حرف نگران است. ساگر هیجان زده به ویدیا اطلاع می دهد که آنها برای ماه عسل می روند. سیندورا به ویدیا هشدار می دهد که به خاطر داشته باشد که فرزند یک دیوانه نیز دیوانه به دنیا می آید! ساگر و ویدیا و چینو و شالو با هم عازم گوا میشوند...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

سریال دولهن قسمت ۹۱ زبان اصلی + خلاصه فارسی در کپشن

۱ لایک
۰ نظر

خلاصه فارسی سریال دولهن قسمت ۹۱

سیندورا ویدیا را متهم می کند که فقط می خواهد وارثی برای اموال بیاورد و به او هشدار می دهد که هیچ فایده ای نخواهد داشت زیرا نه ساگر دیوانه و نه کودک دیوانه اش چیزی به دست نمی آورند! او به ویدیا هشدار می دهد که تمام عمر خود را با یک شوهر دیوانه و یک کودک دیوانه سپری خواهد کرد!. شالو از ویدیا می پرسد آیا او نیز مایل به داشتن یک شوهر "معمولی" است ، بنابراین ویدیا پاسخ می دهد که او همیشه از خدا سپاسگزار خواهد بود که او را بدون توجه به آنچه دیگران می گویند ، شوهری مانند ساگر داد. از سوی دیگر ، سیندورا به ساگر دستور می دهد که برای هر چیز کوچکی نزد ویدیا نرود زیرا او اکنون پسر بزرگی است اما ساگر پاسخ می دهد که او بسیار خوب است و از بودن در کنار او احساس خوبی دارد. صبح روز بعد ، وقتی ویدیا برای شالو لباس عروسی گران قیمت می آورد ، هما می گوید که آنها نمی توانند جواهرات مناسبی را که با این لباس همراه است تهیه کنند. ویدیا تمام جواهرات خود را می آورد و به شالو می دهد. کوشالیا به ویدیا یادآوری می کند که همسرش جواهرات را به او داده است ، بنابراین ویدیا پاسخ می دهد که از ساگر اجازه گرفته است. روز بعد ، چینو و شالو ازدواج می کنند. آنیکت به اوما پیشنهاد می کند که شالو و چینو را به مکان مناسبی برای ماه عسل بفرستد. ساگر می خواهد بداند چرا ویدیا و او برای ماه عسل نرفته اند. او می گوید که ویدیا و او نیز دوست دارند اکنون با چینو همراه شوند! آنیکت نیز موافق است. سیندورا با شنیدن این حرف نگران است. ساگر هیجان زده به ویدیا اطلاع می دهد که آنها برای ماه عسل می روند. سیندورا به ویدیا هشدار می دهد که به خاطر داشته باشد که فرزند یک دیوانه نیز دیوانه به دنیا می آید! ساگر و ویدیا و چینو و شالو با هم عازم گوا میشوند...