..♡..

۵۸ نظر گزارش تخلف
... ᵐᵃˡᵉᵏ-ᵐⁱˣ ...
... ᵐᵃˡᵉᵏ-ᵐⁱˣ ...

سلام رفقای قدیمی
حالتون چطوره
من برگشتم، ینی برگشتن که نه، اومدم با یک معذرت خواهی بسیار بزرگ و عمیق
تقریبا ۶،۷ ماه پیش بود که یه اتفاقاتی برای من افتاد و تمام زندگی من و در بر گرفت. متاسفانه نمیتونم براتون توضیح بدم، اما خب...
یطوری شد که من نتونستم بیام نماشا. یعنی به کل فراموش کردم که اصلا اکانتی توی این سایت دارم.
دیروز میخواستم یه سری فایل بزنم روی لپتاپم، و چون حافظه کافی نداشتم شروع کردم به حذف کردن فایل های اضافی، از جمله سریال هام که رسیدم به پوشه میکس هام و مثل یک جرقه توی ذهنم آتیش گرفت، که ای داد... من همچین اکانت و دوستایی هم داشتمه.
امروز که اومدم و اکانتم و باز کردم، چیزی دیدم که اصلا انتظارش رو نداشتم...
حجم عظیمی از کامنت و پیام های قشنگِ شما که سرشار از دلتنگی و نگرانی بود...
دروغ نگم، اولش خوشحال شدم... از اینکه فراموش نشده بودم، اما وقتی پایین تر میرفتم و کامنت های بیشتری میخوندم، خوشحالیم خنثی شد و در نهایت، من موندم و یک دنیا ناراحتی...
ناراحتی از اینکه انقدررر نگرانتون کردم و بی خبر گذاشتمتون.
واقعا همه چیز ناخواسته بود و من نمیخواستم اینطور بشه...
خیلی متاسفم که نمیتونم براتون توضیح بدم که چیشد، اما...
اینم که همه‌ی اینا رو توی کپشن نوشتم، چون تعداد دوستای قشنگی که برام کامنت گذاشته بودن خیلی زیاد بود و مطمئنم نمیتونستم برای همه‌اتون توضیح بدم، برای همین پست گذاشتم و ترجیح دادم توی کپشن بنویسم، تا بتونم حرفم و به همه‌اتون بزنم.
راستش بچها من نمیدونم از این به بعد بازم بتونم مثل قبل بیام نماشا یا نه، بتونم ادیت بزنم یا نه...
میدونم شاید یکم پررو گری به نظر بیاد یا خودشیفتگی و یا هر چیزی، اما لطفا اگه اینبار هم بیخبر رفتم و نیومدم، نگرانم نشید، من حالم‌خوبه.
خیلی خیلی دوستون دارم و الآن به قدری شرمنده و ناراحتم که نمیدونم دقیق باید چی بگم...
فقط بدونید خیلی برام مهمید و خیلی خیلی براتون ارزش قائلم، اما یه سری شرایط پیش اومده...
در آخر ازتون ممنونم که تا اینجا خوندید و دنبال کردید♡♡

نظرات (۵۸)

Loading...

توضیحات

..♡..

۳۱ لایک
۵۸ نظر

سلام رفقای قدیمی
حالتون چطوره
من برگشتم، ینی برگشتن که نه، اومدم با یک معذرت خواهی بسیار بزرگ و عمیق
تقریبا ۶،۷ ماه پیش بود که یه اتفاقاتی برای من افتاد و تمام زندگی من و در بر گرفت. متاسفانه نمیتونم براتون توضیح بدم، اما خب...
یطوری شد که من نتونستم بیام نماشا. یعنی به کل فراموش کردم که اصلا اکانتی توی این سایت دارم.
دیروز میخواستم یه سری فایل بزنم روی لپتاپم، و چون حافظه کافی نداشتم شروع کردم به حذف کردن فایل های اضافی، از جمله سریال هام که رسیدم به پوشه میکس هام و مثل یک جرقه توی ذهنم آتیش گرفت، که ای داد... من همچین اکانت و دوستایی هم داشتمه.
امروز که اومدم و اکانتم و باز کردم، چیزی دیدم که اصلا انتظارش رو نداشتم...
حجم عظیمی از کامنت و پیام های قشنگِ شما که سرشار از دلتنگی و نگرانی بود...
دروغ نگم، اولش خوشحال شدم... از اینکه فراموش نشده بودم، اما وقتی پایین تر میرفتم و کامنت های بیشتری میخوندم، خوشحالیم خنثی شد و در نهایت، من موندم و یک دنیا ناراحتی...
ناراحتی از اینکه انقدررر نگرانتون کردم و بی خبر گذاشتمتون.
واقعا همه چیز ناخواسته بود و من نمیخواستم اینطور بشه...
خیلی متاسفم که نمیتونم براتون توضیح بدم که چیشد، اما...
اینم که همه‌ی اینا رو توی کپشن نوشتم، چون تعداد دوستای قشنگی که برام کامنت گذاشته بودن خیلی زیاد بود و مطمئنم نمیتونستم برای همه‌اتون توضیح بدم، برای همین پست گذاشتم و ترجیح دادم توی کپشن بنویسم، تا بتونم حرفم و به همه‌اتون بزنم.
راستش بچها من نمیدونم از این به بعد بازم بتونم مثل قبل بیام نماشا یا نه، بتونم ادیت بزنم یا نه...
میدونم شاید یکم پررو گری به نظر بیاد یا خودشیفتگی و یا هر چیزی، اما لطفا اگه اینبار هم بیخبر رفتم و نیومدم، نگرانم نشید، من حالم‌خوبه.
خیلی خیلی دوستون دارم و الآن به قدری شرمنده و ناراحتم که نمیدونم دقیق باید چی بگم...
فقط بدونید خیلی برام مهمید و خیلی خیلی براتون ارزش قائلم، اما یه سری شرایط پیش اومده...
در آخر ازتون ممنونم که تا اینجا خوندید و دنبال کردید♡♡