دکلمهی احمد شاملو: آی عشق! آی عشق
همه لرزش دست و دلم
از آن بود که عشق پناهی گردد
پروازی نه، گریزگاهی گردد
...
و خنکایِ مرهمی بر شعلهی زخمی
غبار تیرهی تسکینی
بر حضورِ وهن
و دنجِ رهایی بر گریزِ حضور
و سبزهی برگچه بر ارغوان
...
نظرات