سکانسی از سریال نامه عاشقانه با زیرنویس فارسی *خواهش میکنم نرو...* ((بخاطر درگذشت خانم کیم یونگ ئه))

۱۵ نظر گزارش تخلف
(^_^ JHJ Iranian Fan ^_^)
(^_^ JHJ Iranian Fan ^_^)

دیروز خانم Kim Young ae در سن ۶۶ سالگی بر اثر سرطان پانکراس از دنیا رفت.
من سه تا کار از ایشون دیدم. اولیش فیلم سینمایی "سرگیجه" بود. هرچند من با دیدن فیلم و خصوصا کاراکتری که ایشون بازی میکرد، سرگیجه گرفتم اما بازی شون فوق العاده بود.
دومیش سریال "آغوش ماه برای خورشید" یا همون "افسانه خورشید و ماه" بود که اونجا هم نقشش چندان مثبت نبود.
و سومین کار، همین سریال "نامه عاشقانه" در نقش مادر آندریا

کاراکتری که جو هیون جه تو این سریال بازی کرده پسریه به اسم آندریا که فکر میکرده پدر و مادرش هر دو مُردن و تو بچگی با عمه اش زندگی میکرده و بلایی نبوده که عمه هه سر این طفلک نیاره و ستمی نبوده که بهش نکرده باشه :-((
سالها میگذره و آندریا وارد دانشکده پزشکی میشه... و طی یه ماجراهایی متوجه میشه خانم دکتری که از اساتید دانشگاه شونه، مادرشه.
اما آندریا بخاطر سالهای زیاد درد و رنجی که تحمل کرده و بخاطر اینکه فکر میکنه مادرش بخاطر رسیدن به موقعیت های بهتر، اونو رها کرده؛ حاضر نمیشه ببینتش. تا اینکه یکی از دوستاش موقعیتی رو فراهم میکنه تا آندریا با مادرش ملاقات کنه....

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

سکانسی از سریال نامه عاشقانه با زیرنویس فارسی *خواهش میکنم نرو...* ((بخاطر درگذشت خانم کیم یونگ ئه))

۱۱ لایک
۱۵ نظر

دیروز خانم Kim Young ae در سن ۶۶ سالگی بر اثر سرطان پانکراس از دنیا رفت.
من سه تا کار از ایشون دیدم. اولیش فیلم سینمایی "سرگیجه" بود. هرچند من با دیدن فیلم و خصوصا کاراکتری که ایشون بازی میکرد، سرگیجه گرفتم اما بازی شون فوق العاده بود.
دومیش سریال "آغوش ماه برای خورشید" یا همون "افسانه خورشید و ماه" بود که اونجا هم نقشش چندان مثبت نبود.
و سومین کار، همین سریال "نامه عاشقانه" در نقش مادر آندریا

کاراکتری که جو هیون جه تو این سریال بازی کرده پسریه به اسم آندریا که فکر میکرده پدر و مادرش هر دو مُردن و تو بچگی با عمه اش زندگی میکرده و بلایی نبوده که عمه هه سر این طفلک نیاره و ستمی نبوده که بهش نکرده باشه :-((
سالها میگذره و آندریا وارد دانشکده پزشکی میشه... و طی یه ماجراهایی متوجه میشه خانم دکتری که از اساتید دانشگاه شونه، مادرشه.
اما آندریا بخاطر سالهای زیاد درد و رنجی که تحمل کرده و بخاطر اینکه فکر میکنه مادرش بخاطر رسیدن به موقعیت های بهتر، اونو رها کرده؛ حاضر نمیشه ببینتش. تا اینکه یکی از دوستاش موقعیتی رو فراهم میکنه تا آندریا با مادرش ملاقات کنه....