رمان کره ای و جدید عاشقم شو خلاصم کن

۱۹ نظر
گزارش تخلف
maede
maede

in the name of god
جیون.....یاااااکجایی دختره حواس پرت ؟؟؟!!!!!
-بلهههه قربان بلههه من اینجام !
+یااااااا چیکار میکنی ؟؟؟؟باید سفارشاتو ببری
-بله قربان ....ولی کجا باید ببرم ؟؟؟
+اکسو
-چی ؟؟؟اون دیگه چیه ؟؟؟
+آیگووووو تو واقعا از دنیا بی خبری اون بهترین و برترین گروه توی کشورمونه چطور اینو نمیدونی ؟؟؟!!!ویشششش بیا این وسایلو ببر ادرسم روشون گذاشتم دیررر نکنیاااا کلی کار داریم!!
-آه بلهههه حتمااااا
تموم راهو داشتم به حرفای اون زن پیر فک میکردم (رییس سوپری) گروه اکسو ؟؟؟تاحالا حتی یه اهنگشونم گوش ندادم که !!
تو همین فکرا بودم که فهمیدم یکم تو ادرس گیج شدممم
که یهو محکم برخورد کردم به یه پسر جوون و زیبا اون یه عینک افتابی زده بود و جوری لباس پوشیده بود که انگار میخواست از یه چی مخفی شه
-ببخشید من واقعا متاسفم حواسم نبود

+یه لبخند گرمی زدو خواست رد شه که ...
-عه ببخشید عاقا شما نمیدونین اکسو کجا زندگی میکنه ؟؟؟
حالت تعجبی به خودش گرفتو زد زیر خنده با بهت زدگی بهش گفتم کجای حرفم خنده دار بود ؟؟؟
گفت هیچی شما چیکارشون دارین ؟؟؟!!!!!
سریع جواب دادم من سفارشاتشونو میبرم از سوپری سر کوچه اومدم اینجا
یه نگاه بهم کردو گفت چن لحظه همینجا بمون
حدودا ی 5 دقیقه ای گذشت که یه خانوم نسبتا مسن اومد و درو باز کرد
تو جیون هستی ؟؟؟
بله من جیون هستم
بیا تو
دهنم باز مونده بود و فقط نگاه میکردم چه خونه بزرگ و قشنگی !!!واوووو بیوتیفوووللللل
بعد از دادن وسایلات داشتم برمیگشتم که یه پسر خیلی خوشتیپ و مغرور توجهمو جلب کرد داشتم با نگاهم دنبالش میکردم
وای خدای من اون پسره ....که دم در وایستاده هم اونجا ایستاده با دیدن دوستش دوید طرفشو دستشو حلقه کرد دور گردنش
یاااااا اوه سهوننننننن میای شرط بندی //؟؟؟
پس اسم اون پسر مغرور سهونه اوووو که اینطور
یه لبخند کم رنگی زدو گفت :
لوهان فعلا حوصله ندارم ببخشید
و رفت

نظرات (۱۹)

Loading...

توضیحات

رمان کره ای و جدید عاشقم شو خلاصم کن

۱۶ لایک
۱۹ نظر

in the name of god
جیون.....یاااااکجایی دختره حواس پرت ؟؟؟!!!!!
-بلهههه قربان بلههه من اینجام !
+یااااااا چیکار میکنی ؟؟؟؟باید سفارشاتو ببری
-بله قربان ....ولی کجا باید ببرم ؟؟؟
+اکسو
-چی ؟؟؟اون دیگه چیه ؟؟؟
+آیگووووو تو واقعا از دنیا بی خبری اون بهترین و برترین گروه توی کشورمونه چطور اینو نمیدونی ؟؟؟!!!ویشششش بیا این وسایلو ببر ادرسم روشون گذاشتم دیررر نکنیاااا کلی کار داریم!!
-آه بلهههه حتمااااا
تموم راهو داشتم به حرفای اون زن پیر فک میکردم (رییس سوپری) گروه اکسو ؟؟؟تاحالا حتی یه اهنگشونم گوش ندادم که !!
تو همین فکرا بودم که فهمیدم یکم تو ادرس گیج شدممم
که یهو محکم برخورد کردم به یه پسر جوون و زیبا اون یه عینک افتابی زده بود و جوری لباس پوشیده بود که انگار میخواست از یه چی مخفی شه
-ببخشید من واقعا متاسفم حواسم نبود

+یه لبخند گرمی زدو خواست رد شه که ...
-عه ببخشید عاقا شما نمیدونین اکسو کجا زندگی میکنه ؟؟؟
حالت تعجبی به خودش گرفتو زد زیر خنده با بهت زدگی بهش گفتم کجای حرفم خنده دار بود ؟؟؟
گفت هیچی شما چیکارشون دارین ؟؟؟!!!!!
سریع جواب دادم من سفارشاتشونو میبرم از سوپری سر کوچه اومدم اینجا
یه نگاه بهم کردو گفت چن لحظه همینجا بمون
حدودا ی 5 دقیقه ای گذشت که یه خانوم نسبتا مسن اومد و درو باز کرد
تو جیون هستی ؟؟؟
بله من جیون هستم
بیا تو
دهنم باز مونده بود و فقط نگاه میکردم چه خونه بزرگ و قشنگی !!!واوووو بیوتیفوووللللل
بعد از دادن وسایلات داشتم برمیگشتم که یه پسر خیلی خوشتیپ و مغرور توجهمو جلب کرد داشتم با نگاهم دنبالش میکردم
وای خدای من اون پسره ....که دم در وایستاده هم اونجا ایستاده با دیدن دوستش دوید طرفشو دستشو حلقه کرد دور گردنش
یاااااا اوه سهوننننننن میای شرط بندی //؟؟؟
پس اسم اون پسر مغرور سهونه اوووو که اینطور
یه لبخند کم رنگی زدو گفت :
لوهان فعلا حوصله ندارم ببخشید
و رفت

سرگرمی و طنز