بود و نبود، کنسرت بانو الهه، آهنگ انوشیروان روحانی، شعر معینی کرمانشاهی در بیات اصفهان، نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری

عباس
عباس

تو چون بودی با تو تنها بودم
تو خاموش و من هم گویا بودم
تو چون رفتی من سراپا دردم
کنون هیچم خاکستر سردم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری
مگر دودم یا رب
نه آن بادم که گلی شکفد زدمم
نه آن بودم که خوشی بود از قدمم
چه نقشی بودم یا رب
تو چون رفتی من سراپا دردم
کنون هیچم خاکستر سردم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری
مگر دودم یا رب
نه آن بادم که گلی شکفد زدمم
نه آن بودم که خوشی بود از قدمم
چه نقشی بودم یا رب
تو چون بودی با تو تنها بودم
تو خاموش و من هم گویا بودم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

بود و نبود، کنسرت بانو الهه، آهنگ انوشیروان روحانی، شعر معینی کرمانشاهی در بیات اصفهان، نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری

۱ لایک
۰ نظر

تو چون بودی با تو تنها بودم
تو خاموش و من هم گویا بودم
تو چون رفتی من سراپا دردم
کنون هیچم خاکستر سردم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری
مگر دودم یا رب
نه آن بادم که گلی شکفد زدمم
نه آن بودم که خوشی بود از قدمم
چه نقشی بودم یا رب
تو چون رفتی من سراپا دردم
کنون هیچم خاکستر سردم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری
مگر دودم یا رب
نه آن بادم که گلی شکفد زدمم
نه آن بودم که خوشی بود از قدمم
چه نقشی بودم یا رب
تو چون بودی با تو تنها بودم
تو خاموش و من هم گویا بودم
نه آن ابرم که دهم به جهان ثمری
نه آن برقم که بود به سرم شرری

موسیقی و هنر