پیش نمایشی از قسمتی از مجموعه ی پناه زندگیم..به زودی..+کپشن+

نیلوفر ۷۹❀
نیلوفر ۷۹❀

کی فکرشو میکرد وقتی که داشتم در به در دنبال سریالی برای تماشا میگشتم چشمم به سریالی بخوره که موقع دیدنش اینقدر زیاد دلم درد بگیره که یادم نیاد سر دیدن هیچ سریال دیگه ای اینطوری شده باشم..
شاید به خاطر این بود که سریال منو به یاد خودم انداخت و انگار که خودمو داخل سریال دیدم
منی که درست مثل هامین خسته و ناراحت بودم و داشتم به سختی مسیر زندگی رو میرفتم ولی دیگه تاب و تحملم داشت رو به اتمام میرسید
و تویی که درست مثل سومانگ سر راهم ظاهر شدی و منو اینقدر غرق انگیزه دادنات کردی که باعث شدی تحمل خیلی چیزا واسم آسون تر بشه..هر موقعی که حالم بد میشه ، به سمتت پناه میبرم و با دیدن پیامات و خوندن حرفات کلی حالم خوب میشه..
همین الانشم خودمو درست لبه ی یه پرتگاه حس میکنم که نمیفتم پایین چون تو دستم رو گرفتی..
به خاطر همین برای تشکر از وجودت دوباره دست به کار شدم و در حال ساخت یه مجموعه ام که از همین سریاله ولی با اهنگای مختلف..
مجموعه ای که قراره به تو تقدیم بشه ( میدونم دیگه از بس این جریان تقدیمی تکرار شد که خزش کردم ولی خب دیگه تقصیر خودته مهربونم پس بیا خودتم گردن بگیر :ایموجی خنده:) خب داشتم میگفتم...مجموعه ای که خیلی راجب اسمش فکر کردم و اخر سر اسم پناه زندگیم بیشتر به دلم نشست..میدونی چرا؟
چون تو برام درست مثل پناهی..
پناهی که نفس کشیدنم به نفس کشیدناش بنده..
پناهی که سومانگ برای هامین بود..
پس اینطوری شد که
اسم مجموعه شد پناه زندگیم..
به زودی منتظرش باش قلب و پناه من..(خواهرم سمانه)

نظرات (۸)

Loading...

توضیحات

پیش نمایشی از قسمتی از مجموعه ی پناه زندگیم..به زودی..+کپشن+

۳۶ لایک
۸ نظر

کی فکرشو میکرد وقتی که داشتم در به در دنبال سریالی برای تماشا میگشتم چشمم به سریالی بخوره که موقع دیدنش اینقدر زیاد دلم درد بگیره که یادم نیاد سر دیدن هیچ سریال دیگه ای اینطوری شده باشم..
شاید به خاطر این بود که سریال منو به یاد خودم انداخت و انگار که خودمو داخل سریال دیدم
منی که درست مثل هامین خسته و ناراحت بودم و داشتم به سختی مسیر زندگی رو میرفتم ولی دیگه تاب و تحملم داشت رو به اتمام میرسید
و تویی که درست مثل سومانگ سر راهم ظاهر شدی و منو اینقدر غرق انگیزه دادنات کردی که باعث شدی تحمل خیلی چیزا واسم آسون تر بشه..هر موقعی که حالم بد میشه ، به سمتت پناه میبرم و با دیدن پیامات و خوندن حرفات کلی حالم خوب میشه..
همین الانشم خودمو درست لبه ی یه پرتگاه حس میکنم که نمیفتم پایین چون تو دستم رو گرفتی..
به خاطر همین برای تشکر از وجودت دوباره دست به کار شدم و در حال ساخت یه مجموعه ام که از همین سریاله ولی با اهنگای مختلف..
مجموعه ای که قراره به تو تقدیم بشه ( میدونم دیگه از بس این جریان تقدیمی تکرار شد که خزش کردم ولی خب دیگه تقصیر خودته مهربونم پس بیا خودتم گردن بگیر :ایموجی خنده:) خب داشتم میگفتم...مجموعه ای که خیلی راجب اسمش فکر کردم و اخر سر اسم پناه زندگیم بیشتر به دلم نشست..میدونی چرا؟
چون تو برام درست مثل پناهی..
پناهی که نفس کشیدنم به نفس کشیدناش بنده..
پناهی که سومانگ برای هامین بود..
پس اینطوری شد که
اسم مجموعه شد پناه زندگیم..
به زودی منتظرش باش قلب و پناه من..(خواهرم سمانه)