من موندم با خاطراتت...امروز همش داشتم پیامت میدادم با اینکه میدونستم نیستی...از صبح...تا وقتی خبر رفتنتو شنیدم...رها..جون خواهری جونت...جون فاطی...پاشو بیا پیشمممم...پاشو بیا بگو همش یه دروغه...من و تو قرار بود تا ابد کنار هم باشیم...داغ دارت شدم رها...بهترین من...خواهر قلبیه من...تو که گفتی خوب میشی...تو که گفتی لازم نیست نگران باشم...قرار نبود من امروز بخوام انقدر اشک بریزم...قرار نیود اینطوری خدافظی کنی واسه همیشه...الان کجای آسمونی؟؟؟؟؟کجای ای دنیای بی ارزشی؟؟؟؟کجا دنبالت بگردممممم؟؟؟ما ارزوها باهم داشتیم
چند ماه پیشو یادته...حتی قبل از عید..که گفتی بچه هامون باهم ازدواج کنن...چیشد...من موندم تک و تنها؟؟؟؟یکی از ارزو هات بود...چرا من همش باید درد بکشم...چرا سرنوشت اینطوری رقم خورد...خواهری دیگه نیستی...ولی از اون بالا داری میبینی...تو نفس من بودی...من دارم دق میکنم...گفتی دق نکن ولی نمیشه...نمیشه خواهری نمیشه...الهی فاطی بمیره این لحظه رو نبینه...حتی نشد ازت خداحافظی کنم...دیدی میگفتی حق نداری بگی تنهایی...ولی الان حق اینو دارم که بگم..کجایی...بیا خیلی تنهام...کجایی که لازم دارم بگم ممنونم که دنیامو گل بارون کردی...مرسی که هرشب کنارم بودی...مرسی که منو تو آغوش خودت گرفتی...الان خدا تورو تو آغوش خودش گرفت...داغونم واسه گفتنش ولی اروم بخوابی ستاره ی من...اروم بخوابی زیبا روی خواهری...از همین لحظه به بعد فاطی مُرد :)
https://www.namasha.com/channel7211776983