۳ اجرای سیاوش زندگانی، مازیار و انوشیروان روحانی، غزل هیچ دانی میوه را تأثیر شیرینی ز چیست و تصنیف فریاد، تهران ۱۳۵۸
امیدم را مگیر از من خدایا خدایا خدایا
دل تنگ مرا مشکن خدایا خدایا خدایا
من دور از آشیانم سر به آسمانم بی نصیب و خسته
ماندم جدا ز یاران از بلای طوفان بال من شکسته
از حریم دلم رفته رنگ هوس روز و شب به که گویم در درون قفس
وه که دست قضا بسته بال مرا روز و شب ز گلویم ناله خیزد و بس
میزنم فریاد هرچه باداباد وای از این طوفان وای از این بیداد
*******
هیچ دانی میوه را تاثیر شیرینی ز چیست؟
بسکه در زیر زمین شیرین لبان خوابیده اند.
قهوه را تلخی از آن باشد که اندر زیر خاک
تلخ کامان در فراق یارشان خوابیده اند.
نظرات