دکلمه شعر پیمان شکن عاشقانه ای از محمد خوش بین
کفش غم پا کرده راه افتاده ام
شادم که به این روز سیاه افتاده ام
بعد عشق نامه زدی زیر الفبای خودت
عاشقم کردی و رفتی پی دنیای خودت
ساده از ماهی در دام خودت می گذری
تور انداختی که شاید روز مبادا ببری
چون که از تور نجنبد گره محکم زده ای
نمیرد ماهیت گاهی سرک هم زده ای
از همان روز که تو را دیدم گرفتار توام
مثل ماهی ام که افتاده به قلاب تو ام
شاهی که در مات تو شد کیش منم
قندی عسلی نوش تویی نیش منم
مثل آب دور تو پیچیدم و گرداب شود
تو قطبی تر از آنی که یخت آب شود
نظرات