Volume 0%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

■ راز یک جنایت ■ پارت 8■

Raha
Raha

آهی کشیدم و به لب‌تاپ خیره شدم و دیگه چیزی نگفتم.       {۲ ساعت بعد }  الان۲ ساعت گذشته و خبری از جیمین نیست. عصبی شده بودم و استرس گرفته بودم که نکنه بلایی سرشون اومده باشه ‌. بخاطر استرس زیاد از این سر سالن به اون سر سالن رژه میرفتم و ناخونامو می‌جویدم .     کوک:( اهه ا.ت میشه انقدر راه نری سرگیجه گرفتم)    ا.ت:( نه نمیتونم . اووف چرا اینا نمیان نکنه بلایی سرشون اومده باشه؟)     تهیونگ:( نگران نباش جیمین کارش درسته همون طوری که تورو آورد اینجا برادرتم میاره )    خواستم چیزی بهش بگم که با صدای پارک کردن ...

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

■ راز یک جنایت ■ پارت 8■

۷ لایک
۵ نظر

آهی کشیدم و به لب‌تاپ خیره شدم و دیگه چیزی نگفتم.       {۲ ساعت بعد }  الان۲ ساعت گذشته و خبری از جیمین نیست. عصبی شده بودم و استرس گرفته بودم که نکنه بلایی سرشون اومده باشه ‌. بخاطر استرس زیاد از این سر سالن به اون سر سالن رژه میرفتم و ناخونامو می‌جویدم .     کوک:( اهه ا.ت میشه انقدر راه نری سرگیجه گرفتم)    ا.ت:( نه نمیتونم . اووف چرا اینا نمیان نکنه بلایی سرشون اومده باشه؟)     تهیونگ:( نگران نباش جیمین کارش درسته همون طوری که تورو آورد اینجا برادرتم میاره )    خواستم چیزی بهش بگم که با صدای پارک کردن ماشین ، با خوشحالی برگشتم سمت در .    { ادامه در نظرات. راستی تو این پارت قصد توهین به کسی رو ندارم و این فقط یه داستانه }

سرگرمی و طنز