وقتی مردی عاشق میشود...قسمت آخر پارت4و اپرای محبوب من
در بیرون کافه موموس ،کولین کتی کهنه و رودلفو کلاهی صورتی برای میمی میخره.درون کافه رودلفو میمی رو به همه معرفی میکنه و او رو کنبع الهام خودش میخونه(Dal mio cervel).دختری زیبا و طناز با مردی مسن(باس) وارد میشه.او موزتاست(سوپرانو) که محبوبه مارچلو بوده ولی بی وفایی کرده و رفته.با دیدن مارچلو موزتا با خوندن ترانه ای درباره جلب توجه مردها او رو به سمت خودش میکشه ('n voQuando me)و به بهانه اینکه کفشش پاش رو میزنه مرد همراهش روبرای خریدن کفش بیرون میفرسته.دوستان خوشگذرونی میکنن و پول کم میارن و موزتا به کافه چی میگه که مرد همراهش میاد و حسابها رو میپردازه.بعد همه با هم بیرون میرن.
نظرات