آپدیت بابل/جیسو(توی کپشن)

جــ★ئــون‌رزی=◦•●◉✿نگار هستم✿◉●•◦
جــ★ئــون‌رزی=◦•●◉✿نگار هستم✿◉●•◦

جیسو:
“بلینک!سلامم!همگی چیکار میکنین! هوا اینروزا صافه ولی یهویی بارون بارید و الان دوباره صافه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده… چه خبره!!”
“اینشکلیه که به خودت میگی نیازی نیست با خودم چتر ببرم بیرون ولی اگه چتر نبری یهویی بارون میباره و زیر بارون میمونین!!”
“همین تازگی رفتم پیاده روی نزدیکای خونم ولی یهویی رعدوبرق زد و بعد بارون بارید منم زنگ زدم به یه تاکسی”
“وقتی داشتم میدوییدم که سوار تاکسی بشم برای سه ثانیه هم که شده زیر بارون موندم و خیس شدم ㅠ *صدای گریه*”
“من معمولا چتر با خودم نمیبرم بیرون و فقط کلاه میپوشم، همین اوکیه ولی بعد همون سه ثانیه زیر بارون خیس شدن شبیه کسی شدم که انگار رفته شنا”
“بلینکز مراقب باشین که زیر بارون نمونین ”
“من بالاخره فیلمبرداریو تموم کردم و دیگه آخر نمایش تمومههه!!!! یوهووو”
“اصلا باورم نمیشه!! با اینکه دیگه تموم شده هنوز همش حس میکنم سرم شلوغه ؟؟ ”
“هه‌هه همگی بابت تبریکاتون ممنونم!! دلم میخواد همه چیز دونه دونه خیلی زود پخش بشه که بتونم راجب اپیزودا با بلینکا حرف بزنم!هه‌هه “
“ککککک ㅋㅋ크크 این سلفی دیروزه، عکس دیگه ای ندارم”
“حس کردم باید برای سلام کردن به بلینکز حداعقل یدونه عکس بدم! واقعنم فقط یدونه فرستادم”
“جولای داره تموم میشه، زمان واقعاً خیلی زود میگذره”
“بلینکز شماهم همینجوری فکر میکنین؟ㅎㅎ”
“ازونجایی که زمان برنمیگرده، از حالا هم سعی میکنم تا آخرسال بهترینمو نشون بدم. بعد نوشتنش حس کردم حرف قلنبمه ای نوشتم؟؟”
“دلم براتون تنگ شده بلینک!!! دوباره برمیگردم. خیلی حرفا برای گفتن دارم ولی یهویی الان یچیزایی یادم اومد…!!! ㅎㅎ بزودی میبینمتون بلینکیوو، عاشقتونم

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

آپدیت بابل/جیسو(توی کپشن)

۴ لایک
۰ نظر

جیسو:
“بلینک!سلامم!همگی چیکار میکنین! هوا اینروزا صافه ولی یهویی بارون بارید و الان دوباره صافه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده… چه خبره!!”
“اینشکلیه که به خودت میگی نیازی نیست با خودم چتر ببرم بیرون ولی اگه چتر نبری یهویی بارون میباره و زیر بارون میمونین!!”
“همین تازگی رفتم پیاده روی نزدیکای خونم ولی یهویی رعدوبرق زد و بعد بارون بارید منم زنگ زدم به یه تاکسی”
“وقتی داشتم میدوییدم که سوار تاکسی بشم برای سه ثانیه هم که شده زیر بارون موندم و خیس شدم ㅠ *صدای گریه*”
“من معمولا چتر با خودم نمیبرم بیرون و فقط کلاه میپوشم، همین اوکیه ولی بعد همون سه ثانیه زیر بارون خیس شدن شبیه کسی شدم که انگار رفته شنا”
“بلینکز مراقب باشین که زیر بارون نمونین ”
“من بالاخره فیلمبرداریو تموم کردم و دیگه آخر نمایش تمومههه!!!! یوهووو”
“اصلا باورم نمیشه!! با اینکه دیگه تموم شده هنوز همش حس میکنم سرم شلوغه ؟؟ ”
“هه‌هه همگی بابت تبریکاتون ممنونم!! دلم میخواد همه چیز دونه دونه خیلی زود پخش بشه که بتونم راجب اپیزودا با بلینکا حرف بزنم!هه‌هه “
“ککککک ㅋㅋ크크 این سلفی دیروزه، عکس دیگه ای ندارم”
“حس کردم باید برای سلام کردن به بلینکز حداعقل یدونه عکس بدم! واقعنم فقط یدونه فرستادم”
“جولای داره تموم میشه، زمان واقعاً خیلی زود میگذره”
“بلینکز شماهم همینجوری فکر میکنین؟ㅎㅎ”
“ازونجایی که زمان برنمیگرده، از حالا هم سعی میکنم تا آخرسال بهترینمو نشون بدم. بعد نوشتنش حس کردم حرف قلنبمه ای نوشتم؟؟”
“دلم براتون تنگ شده بلینک!!! دوباره برمیگردم. خیلی حرفا برای گفتن دارم ولی یهویی الان یچیزایی یادم اومد…!!! ㅎㅎ بزودی میبینمتون بلینکیوو، عاشقتونم

سرگرمی و طنز